بار دیگر هشدار سراسری آلودگی هوا در ایران؛ تصمیمهای متناقض و آمارهای نگرانکننده
تهران بار دیگر در میان فهرست اصلی آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفته است. وضعیت چندین استان از البرز تا خوزستان، سمنان و قزوین نیز همزمان قرمز و اضطراری اعلام شده است.

آلودگی هوای تهران
با بازگشت تهران به آستانه وضعیت بنفش و ثبت روزهای پیدرپی آلودگی؛ در حالی که مرگومیر در پایتخت افزایش معناداری یافته، مقامات همچنان درگیر تصمیمات متناقض درباره تعطیلی مدارساند. این در حالی است که چندین استان از البرز تا خوزستان، سمنان و قزوین نیز همزمان وارد وضعیت قرمز و اضطراری شدهاند. بحران آلودگی هوا حالا دیگر پدیدهای مقطعی نیست؛ نشانه فروپاشی مدیریتی در حکمرانی محیط زیست است.
بر اساس گزارشهای منتشرشده از سوی سازمان هواشناسی، شاخص کیفیت هوای تهران صبح چهارشنبه ۱۲ آذر دوباره به عدد ۱۶۴ رسید؛ یعنی وضعیت قرمز و ناسالم برای همه شهروندان.
این در حالی است که میانگین ۲۴ ساعت گذشته نیز ۱۵۹ بوده و تهران برای هجدهمین روز پیاپی هوایی ناسالم را تجربه میکند. در برخی نقاط مرکزی، شاخص حتی از مرز ۲۰۰ عبور کرده و وارد محدوده بنفش، بسیار ناسالم، شده است؛ وضعیتی که عملاً برای حتی تنفس کوتاهمدت نیز خطرناک محسوب میشود.
تهران از ابتدای سال تنها ۶ روز هوای پاک داشته و ۱۲۳ روز «قابل قبول»، ۱۰۶ روز «ناسالم برای گروههای حساس»، ۱۸ روز «ناسالم برای عموم»، دو روز «بسیار ناسالم» و دو روز «خطرناک». این دادهها نشان میدهد که نفسکشیدن در تهران بیش از هر زمان دیگری تبدیل به امتیاز شده است.
در اطراف تهران نیز شرایط کمابیش مشابه است؛ پیشوا با شاخص ۱۶۳، ملارد ۱۵۵، بهارستان ۱۷۹، اسلامشهر ۱۸۵ و رامین ۱۹۶ همگی در وضعیت قرمز قرار دارند. تنها مناطقی مانند لواسان و پردیس اندکی از محدوده خطر دور ماندهاند.
با این حال، تصمیمگیری درباره تعطیلی مدارس همچنان گرفتار تناقض است. مدیرکل آموزشوپرورش شهرستانهای استان تهران اعلام کرده بود که تعطیلیها بیشتر برای مقابله با شیوع سویه جدید آنفولانزا انجام میشود، هرچند گزارشهای کمیته اضطرار نشان از تمرکز بر آلودگی هوا داشت.
پس از اعلام بهبود شرایط و بازگشایی مدارس، تهران یکباره دوباره وارد محدوده قرمز شد. پرسشها درباره مسئولیتناپذیری مدیریتی بالا گرفت اما محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران تنها گفت: «فردا هوا خوب است، دنبال بهانه نباشید.» این جمله شاید نماد فشردهای از شکاف میان واقعیت آلودگی و نگاه مسئولانی باشد که راه حل را در امید و انکار میجویند.
در همین زمان، وزارت بهداشت نیز هشدار داده است که کودکان ۵ تا ۱۴ سال بیش از دیگران در معرض ابتلای سویه جدید آنفولانزا هستند و احتمالاً اوج بیماری طی سه تا چهار هفته آینده رخ خواهد داد. برخی استانها مدارس خود را تعطیل کردهاند؛ اما پایتخت، با شدیدترین آلودگی، همچنان در انتظار «تصمیم بعدی» مانده است.
در سطح جهانی نیز وضعیت تهران شرمآور شده است. شرکت IQAir اعلام کرد که شاخص آلودگی تهران در روز چهارشنبه ۱۲ آذر / ۳ دسامبر به ۱۸۰ رسیده و پایتخت ایران در رتبه هشتم آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفته است. دهلی با شاخص ۲۸۳ همچنان رتبه نخست را دارد، اما سقوط تهران به میان ۱۰ شهر نخست نشان میدهد که بحران آلودگی هوا در ایران جدی است.
آمارهای مرگومیر نیز این بحران را تأیید میکند. مهدی بابایی، رئیس کمیته ایمنی شورای شهر تهران اعلام کرده که طی یک ماه گذشته میانگین فوتیهای ثبتشده در بهشتزهرا از حدود ۱۸۰ نفر به ۲۲۰ نفر رسیده؛ افزایشی ۲۰ درصدی که همزمان با آلودگی شدید هوا رخ داده است. او این وضعیت را «فاجعهبار» خوانده و معتقد است سالها کوتاهی دستگاههای اجرایی، نظارتی و قضائی ما را به این نقطه رسانده است. حتی پیشنهاد داده خانوادههایی که عزیزانشان در این دوره دچار مرگ ناگهانی شدهاند، از مسئولان شکایت کنند تا شاید قوه قضائیه برای ورود به بحران ناچار شود.
در استان البرز نیز ماجرا مشابه بود. شب گذشته اعلام شد تعطیلی نداریم؛ اما با عبور شاخص کرج از مرز ۲۰۰، مدارس و دانشگاهها صبح روز چهارشنبه تعطیل اعلام شدند. فهرستی طولانی از محدودیتها، از توقف فعالیتهای عمرانی تا ممنوعیت تردد خودروهای فاقد معاینه فنی و الزام استفاده از ماسک برای کارکنان میدانی منتشر شد؛ اقداماتی که هرچند ضروریاند، ولی همواره با تأخیر اجرا میشوند.
قزوین، خوزستان و سمنان نیز به صف استانهای آلوده پیوستهاند. خوزستان روز چهارشنبه در ۱۰ شهر وضعیت قرمز و نارنجی دارد، قزوین عملیات گسترده پایش صنایع آلاینده را آغاز کرده و غرب سمنان بهدلیل آلایندگی صنایع و وارونگی دما همچنان قرمز است؛ تا جایی که مدارس آنجا هم بهدلیل آلودگی هوا و همزمانی با موج آنفولانزا تعطیل شده است.
آنچه امروز سراسر ایران تجربه میکند نه یک بحران طبیعی که یک بحران مدیریتی مزمن است.
سالهاست خطر آلودگی هوا هر پاییز و زمستان اعلام میشود، اما برنامهها یا اجرا نمیشوند یا دیر اجرا میشوند. نتیجه آنکه از تهران تا سمنان و خوزستان، شهروندان در سکوت و دود، هزینه بیعملی مسئولان حکومتی را با سلامت و گاه با جان خود میپردازند.




نظرها
نظری وجود ندارد.