در جستوجوی روزنه امید در اوکراین
در اوکراین دارد امیدهایی به پایان جنگ شکل میگیرد. مردم به «طرح صلح» ایالات متحده چگونه مینگرند؟

امدادگران اوکراینی جسد یک قربانی را از زیر آوار محل حمله موشکی روسیه به کییف خارج میکنند ـ ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ ـ عکس از خبرگزاری فرانسه

در بر همان پاشنه همیشگی میچرخد: این حس و حال بسیاری از اوکراینیها در سال ۲۰۲۵ است.
واشنگتن بارها و بارها با مسکو درباره پایان جنگ علیه کشور این مردم مذاکره میکند، یک «طرح صلح» وحشتناک بیرون میآید، فشار بر کییف افزایش مییابد، دیپلماسی فعال موفق میشود امتیازات طرف اوکراینی را کاهش دهد، و در نهایت پوتین با «علل بنیادی» ادعاییاش برای جنگ از راه میرسد. سپس کل این نمایش دوباره از نو آغاز میشود.
دراماتیکترین پرده این نمایش تاکنون، در اواسط نوامبر با افشای یک طرح محرمانه ۲۸ مادهای آغاز شد که حاصل مذاکرات ایالات متحده و روسیه بود. این طرح پیش میگذارد که کییف کل منطقه دونتسک را واگذار کند، نیروی نظامی خود را به ۶۰۰ هزار نفر محدود نماید و عضویت در ناتو و همچنین استقرار نیروهای ناتو در خاک اوکراین را برای همیشه کنار بگذارد. همزمان، یک بحران سیاسی داخلی شدید در اوکراین در حال شکلگیری است و فرسودگی در میدان نبرد گسترش مییابد.
پیشرفتهای اندک، مشکلات بنیادین
آندری موچان، چپگرای اوکراینی و سازماندهنده یک کمپین همبستگی در تبعید (کاتالونیا)، توضیح میدهد که این طرح [۲۸ مادهای] حاوی چندین نکته غیرقابل پذیرش است، اما در مقایسه با طرحهای صلح قبلی، پیشرفتی محسوب میشود: سقف مجاز ارتش اوکراین بالاتر است، مواد متعهدکننده روسیه به پرهیز از تجاوز به صراحت ذکر شده، الزامات ایدئولوژیک درباره حقوق اقلیتها کمتر عجیب و غریب فرمولبندی شده، تحریمها علیه روسیه قرار است به صورت تدریجی و با بررسی موردی لغو شوند، و مسکو برای اولین بار پذیرفته است که حداقل با بخشی از داراییهای مسدود شده خارجی خود در بازسازی اوکراین مشارکت کند.
به گفته موچان، این نکته نیز امیدوارکننده است که اوکراین پیشنویس بازبینیشده را به عنوان مبنای مذاکره پذیرفته و آماده دادن امتیازاتی است. با این حال، این رویکرد عملگرایانه ماهیت پیشنویس موجود را تغییر نمیدهد: متن شبیه یک توافق یکجانبه به نفع کرملین است که کنترل سیاست خارجی اوکراین را برای مسکو تضمین میکند و برای تمام جنایات جنگی عفو قائل میشود. تاراس بیلووس، یکی از سردبیران مجله Spilne/Commons که در حال حاضر در ارتش اوکراین خدمت میکند، واکنشی به شدت تند نسبت به محدودیت یکجانبه توان نظامی اوکراین نشان میدهد، چرا که ظاهراً این موضوع تلویحاً بدین معناست که اوکراین به نوعی مسئول جنگ است.
اگرچه اوکراینیها درخواستهای روسیه را رد میکنند، اما ۷۴ درصد از آنها آتشبس در امتداد خط مقدم فعلی را کموبیش یک موفقیت میدانند.
رایزنیهای کییف و واشنگتن در ژنو، توافق برنامهریزی شده را کمی دقیقتر کرده است، اما سه مشکل همچنان حلنشدنی باقی ماندهاند: اندازه ارتش اوکراین، واگذاری اراضی و عضویت اوکراین در ناتو. دشوار میتوان تصور کرد که روسیه در اینجا آماده مصالحه باشد و توافقی را بپذیرد که مانع از ادامه خودسرانه جنگ توسط آن شود. زیرا چه کییف در گذشته مذاکره را رد کرده باشد، چه خواستار آتشبس شده باشد یا روی تفاهم تمرکز کرده باشد، همه اینها عملاً تأثیر چندانی بر هدف روسیه مبنی بر تضعیف اوکراین نداشته است. بسیاری از مردم اکنون متقاعد شدهاند که تا زمانی که مسکو در میدان نبرد پیشروی میکند، عقبنشینی نخواهد کرد.
اواخر نوامبر شایعاتی مطرح شد مبنی بر اینکه ایالات متحده ممکن است بنبست را بشکند و خواستههای روسیه را به صورت یکجانبه به رسمیت بشناسد. این گمانهزنی بسیاری از مردم، در جریان گفتوگوهای اوکراین و آمریکا در فلوریدا توسط افراد مطلع تقویت شد: مسائل ارضی و ملاحظات روسیه درباره عضویت اوکراین در ناتو بین واشنگتن و مسکو حلوفصل میشود. گفتوگوهای روسیه و آمریکا در کرملین در اوایل دسامبر «سازنده» بود، اما هیچ گشایشی حاصل نشد.
والری زالوژنی، فرمانده سابق نیروهای مسلح اوکراین، اخیراً بیان کرد که اگرچه دریافت تضمینهای امنیتی قابلاعتماد در شرایط فعلی غیرممکن است، اما حتی یک پایان موقت برای جنگ (با انتظار حملهای مجدد) به اوکراین فرصتی برای تغییرات سیاسی، اصلاحات عمیق و بهبود اقتصادی میدهد. ویتالی دودین، یکی از بنیانگذاران جنبش چپ «سوتسیالنی روخ» (جنبش اجتماعی) نیز توقف ماشین کشتار روسیه در آینده نزدیک را محتمل میداند. دودین امیدوار به آتشبس است، چرا که حداقل اوکراین میتواند نفسی تازه کند و تجدید قوا نماید، اما همچنان تردید دارد که امضای یک کاغذ دیگر مسکو را به زمین گذاشتن سلاح وادارد. چنین نگرانیهایی قابل درک است؛ کافی است «معاهده دوستی» را به یاد آوریم که روسیه و اوکراین در سال ۱۹۹۷ امضا کردند. احترام متقابل به تمامیت ارضی و پیمان عدم تجاوز که در آن ثبت شده بود، مانع از حمله روسیه نه در سال ۲۰۱۴ و نه در ۲۰۲۲ نشد.
حساسترین نقطه اختلاف، سرنوشت آن بخشهایی از منطقه دونتسک است که هنوز تحت کنترل اوکراین هستند. پوتین اخیراً در سخنرانیای در بیشکک اعلام کرد: «نیروهای اوکراینی باید از مناطق اشغالشده عقبنشینی کنند و آنگاه عملیات جنگی متوقف خواهد شد. اگر عقبنشینی نکنند، ما این کار را با زور اسلحه انجام خواهیم داد.» تحویل بدون درگیری شهرهایی مانند کراماتورسک یا اسلویانسک برای کییف خط قرمز محسوب میشود. به هشدار بیلووس، این کار جامعه اوکراین را بیثبات میکند و روسیه را به تجاوزات بیشتر تشویق مینماید. هرچه باشد، دو منطقه دیگر نیز همچنان مورد مناقشه خواهند بود.
بحران و پتانسیل
عوامل متعددی بر موضع مذاکراتی اوکراین تأثیر میگذارند. اول از همه، جنگ امکان نظارت عمومی بر دولت اوکراین را کاهش میدهد. به گفته دودین، تردیدهایی وجود دارد که سیاستمداران فعلی تا چه حد حق دارند در لحظهای تاریخی، چنین تصمیمات سرنوشتسازی برای کشور بگیرند. اخیراً یک رسوایی رشوه ۱۰۰ میلیون دلاری در شرکت دولتی انرژی اتمی «انرگواتم» فاش شد که یک معاون نخستوزیر سابق در آن دست داشت و به برکناری دو وزیر منجر شد. در همین حال، حملات سیستماتیک روسیه بخش انرژی اوکراین را به یکسوم ظرفیت قبل از جنگ کاهش داده است، در حالی که هزینههای بازسازی ۶۷.۷۸ میلیارد دلار برآورد میشود. در اواخر نوامبر، در پی تحقیقات دفتر مبارزه با فساد، بازرسیهایی از آندری یرماک، رئیس دفتر زلنسکی و مذاکرهکننده اصلی در گفتوگوهای صلح، صورت گرفت که در نهایت منجر به استعفای او شد.
اگرچه ۷۶ درصد اوکراینیها میخواهند حتی بدون حمایت ایالات متحده به جنگ ادامه دهند، اما کشور در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارد، زیرا برای بودجه دوسالانه ۲۰۲۶/۲۰۲۷ هنوز یک شکاف مالی به مبلغ ۶۳ میلیارد دلار وجود دارد. با توجه به مذاکرات سخت اتحادیه اروپا درباره «وامهای غرامت» (در حال حاضر کل ریسک تنها بر دوش بلژیک است)، دانیلو هتمانتسف، رئیس کمیته امور مالی، مالیاتی و گمرکی پارلمان (رادا)، تأکید میکند که در اینجا نیز باید دستورالعملهای صندوق بینالمللی پول رعایت شود – و این دستورالعملها همواره بر سیاست ریاضت اقتصادی هدفگذاری شدهاند.
در همسایگی دیوار به دیوار با یک امپراتوریِ ضربهخورده و درجهدو، هیچکس نمیتواند صلحی ابدی را تضمین کند.
این تمام ماجرا نیست: از زمان آغاز جنگ، ارزش کمکهای نظامی سالانه در قالب تسلیحات به طور متوسط به بیش از ۴۰ میلیارد دلار میرسد. مسئله فقط جذب بودجه و خرید کالا از بازار نیست. اوکراین همچنان به شدت به ایالات متحده وابسته است: توپخانه راکتی، سیستمهای پدافند هوایی برد بلند، تبادل اطلاعاتی و تصاویر ماهوارهای به سختی قابل جایگزینی هستند. همزمان، صنعت پهپادسازی اوکراین که بسیار ستایش شده، شدیداً به قطعات چینی وابسته است؛ تقریباً ۹۷ درصد تولیدکنندگان، چین را به عنوان منبع اصلی واردات خود معرفی میکنند.
واقعیت دیگر، خستگی جامعه اوکراین از جنگ است: اگرچه اوکراینیها خواستههای روسیه را رد میکنند، اما ۷۴ درصد آنها آتشبس در امتداد خط مقدم را کموبیش موفقیت میدانند، هرچند بیش از نیمی از آنها متقاعد شدهاند که روسیه در آینده خصومتها را از سر خواهد گرفت. در همین حال، تعداد موارد ثبتشده فرار از خدمت یا ترک غیرمجاز یگان تنها از ژانویه تا اکتبر ۲۰۲۵ به ۱۸۳,۰۰۰ مورد میرسد – که این رقم بیشتر از مجموع سالهای ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ است.
هر چقدر هم توافقی که واشنگتن میخواهد به کییف تحمیل کند ناعادلانه و از نظر اخلاقی نکوهیده باشد، با توجه به اینکه اروپا چیزی جز حرفهای دلگرمکننده برای ارائه ندارد، مشخص نیست که آیا اوکراین میتواند به تنهایی در برابر این فشار مقاومت کند یا خیر.
انتظار بدترین را داشته باش، برای بهترین بجنگ
در حالی که روسیه در میدان نبرد پیشروی میکند و ردی از ویرانی بر جای میگذارد، و در زمانی که حمایت بینالمللی مهمتر از هر زمان دیگری است، درک موضع چپ اروپایی برای بسیاری از اوکراینیها دشوار به نظر میرسد. در بحث داغ بر سر طرح صلح اوکراین، فراکسیون چپ در پارلمان اروپا (به استثنای اعضای «نوردیک» خود) در اواخر نوامبر یا رأی منفی دادند یا ممتنع. اگرچه هیچکس تهاجم روسیه را توجیه نمیکند، اما چپها خود را در وهله اول اپوزیسیونِ «بازها» (جنگطلبان) معرفی میکنند، نگرانیهای امنیتی هر دو طرف را برمیشمارند و اروپا را به کارشکنی در تلاشهای دیپلماتیک متهم میکنند.
در همسایگی دیوار به دیوار با یک امپراتوریِ ضربهخورده و درجهدو، هیچکس نمیتواند صلحی ابدی را تضمین کند. بنابراین وظیفه ارتش تدارک جنگ نیست، بلکه آمادگی دفاعی برای زمانی است که همه راههای دیگر به شکست میانجامد. اگرچه هزینههای نظامی اروپا امروز بالاتر از پایان جنگ سرد است، اما مشخص نیست که آیا اروپا میتواند در برابر حمله احتمالی روسیه مقاومت کند. اما چپها به جای اینکه به خاطر عدم آمادگی زنگ خطر را به صدا درآورند، عمدتاً به نقد میلیتاریسم بسنده میکنند، در حالی که متجاوز درست پشت درهای اتحادیه اروپا به حملاتش ادامه میدهد. شاید هر کشوری مستقیماً در معرض تهدید نباشد، اما از بندهای دفاع مشترک ناتو و اتحادیه اروپا – یا صرفاً از روی همبستگی – تعهداتی فرامرزی ناشی میشود.
چپهای اوکراین معتقد نیستند که دیپلماسی به تنهایی برای پایان دادن (دائمی) به جنگ کافی باشد. بنابراین موضع ما روشن است: برای رسیدن به هرگونه توافق معنادار، فشار بر روسیه باید افزایش یابد. آندری موچان هشدار میدهد که بدون این فشار، «اوکراین مجبور خواهد شد شرایطی حتی بدتر را بپذیرد». دقیقاً به این دلیل که صلحی عادلانه اکنون ناممکن به نظر میرسد، تاراس بیلووس توضیح میدهد: «ما باید برای شرِ کمتر و امنترین شرایطی که امروز به طور واقعبینانه در دسترس است بجنگیم تا جنگ فردا دوباره شعلهور نشود.» اینکه این شرایط چگونه خواهد بود، کاملاً بستگی به این دارد که آیا و چگونه اوکراین میتواند زنده بماند، نیرو بگیرد و مقاومت کند – هرچه تواناییهای نظامی، تابآوری اقتصادی و حمایت بینالمللی بیشتر باشد، توافق نهایی احتمالاً بهتر خواهد بود و دوام بیشتری خواهد داشت.
- اولکساندر کیسلوف، نویسنده این مقاله، در زمینه اروپاشناسی تحصیل کرده و اکنون همکار علمی در دانشگاه اوپسالا است.
منبع مقاله: سایت بنیاد رزا لوکزامبورگ






نظرها
نظری وجود ندارد.