تسلیم در برابر فشارها؟ مجوز معدن مس خونگاه در پارک ملی دنا
ساسان نویدی ـ صدور مجوز معدن مس خونگاه در پارک ملی دنا، علاوه بر نابودی یک ذخیرهگاه زیستکره بینظیر و تضعیف اقتصاد پایدار گردشگری محلی، سابقهای ایجاد میکند که حفاظت از پارکهای ملی را قابل معامله جلوه داده و راه را برای تخریب دیگر مناطق تحت حفاظت کشور باز میکند و سرانجام نشاندهنده تسلیم مدیریت محیط زیست در برابر فشارهای کوتاهمدت اقتصادی است. آیا مدیران محیط زیست در برابر فشارها تسلیم میشوند؟

مطالعات اکتشافی معدن مس خونگاه شهرستان دنا از سر گرفته می شود
معدن مس خونگاه بهعنوان یک سایت معدنی تاریخی و بالقوه اقتصادی در جنوب غربی ایران واقع شده و پیشینه استخراج آن به دوران ساسانیان میرسد. در سالهای دهه ۱۳۵۰ هم تلاشهایی برای استخراج مس از این معدن انجام شد اما سایت پس از آن غیرفعال مانده است. از سال ۱۳۶۹ منطقه بهعنوان منطقه حفاظتشده و سپس پارک ملی ثبت شده است. اخیراً مطالعات اکتشافی توسط سازمان صنعت، معدن و تجارت استان و سازمان زمینشناسی ملی با مجوزهایی برای عملیات احیا از سر گرفته شده. از نظر کانیشناسی خلوص مس این معدن به طور استثنایی بالاتر از معادن سایر کشور است به همین سبب هم رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران دست به کار شدهاند و اینطور وانمود میکنند که با آغاز استخراج، بیکاری در روستایی که حدود ۳۷۰ خانوار دارد از بین میرود، در حالیکه روستای خونگاه پیش از این بهعنوان «روستای شاخص گردشگری» انتخاب شده و مسیر توسعه بر اساس جاذبههای طبیعی و تاریخی آن تعریف شده بود. معدنکاری، این اقتصاد نوپا و پایدار را با تهدید تخریب آب، خاک، هوا و منظر طبیعی نابود میکند. گزارش هم حاکی از مخالفت روستاییان است که منافع بلندمدت خود را در گردشگری میبینند، نه در معدنکاوی مخرب، چنانکه محمد بهرامی، نماینده بویراحمد، در بازدیدی که ابتدای سال جاری انجام داده بود گفته بود: «در بعضی از جاها خود مردم مانع میشوند و اجازه انجام فعالیتهای عمرانی و توسعهای را نمیدهند.» و سپس از مسئولان خواسته بود که «اگر میتوانند» با تدبیر و درایت راهی برای جلب همکاری مردم با پروژه بهرهبرداری از معدن مس در این منطقه حفاظتشده بیابند.
از شکنندگی اکوسیستم تا فشارهای سیاسی برای مجوز
از منظر زیستمحیطی، پارک ملی دنا به عنوان یک ذخیرهگاه زیستکره، اکوسیستمی بسیار شکننده و منحصربهفرد دارد که میزبان گونههای گیاهی و جانوری نادر و در خطر انقراض است. هرگونه فعالیت معدنی در این منطقه، حتی با ادعای رعایت استانداردهای سبز، منجر به تخریب غیرقابل جبران پوشش گیاهی، آلودگی منابع آب و خاک، پراکندگی آلایندههای سنگین، تخریب چشمانداز و ایجاد اختلال و تخریب زیستگاههای حیات وحش میشود. این آسیبها نه تنها تنوع زیستی ارزشمند منطقه را نابود میکند، بلکه خدمات اکوسیستمی حیاتی مانند تأمین آب سالم و تعادل طبیعی را نیز به خطر میاندازد. با اینحال پیگیری برای راهاندازی معدن در منطقه حفاظتشده بسیار بالا است. عبدالله دیانتینسب، مدیرکل محیط زیست کهگیلویهوبویراحمد میگوید در حال حاضر آزمایشهای لرزهنگاری انجام گرفته و در حال تحقیقاند تا ببینند آیا رگههای مس موجود در این منطقه امکان معدنکاری را دارد یا خیر. او در ادامه میافزاید: «بعد از آزمایشهای لرزهنگاری، منتظر نظر شرکت ایمیدرو هستند، اما باید بگویم ما در استان اختیاری در اینباره نداریم و شورایعالی محیط زیست باید مجوز اکتشاف یا حفاری در مناطق حفاظتشده را صادر کند. درنهایت باید منتظر جلسات تهران باشیم.»
نمایندگان مجلس در این پرونده مانند بسیاری دیگر از پروندههای «نان و آبدار»، عمدتاً در نقش حامیان و لابیگران فعالیت معدنی ظاهر شدهاند و با استناد به شعارهای کلی مانند «اشتغالزایی» و «توسعه منطقه» بر نهادهای حاکمیتی و محلی (مانند اداره کل محیط زیست استان و شورای عالی محیط زیست) فشار میآورند تا مجوزهای لازم را صادر کنند. به این ترتیب آنها از یکسو خواست واقعی بخشی از جامعه محلی که توسعه پایدار گردشگری را ترجیح میدهند، نادیده میگیرند و از سوی دیگر، با ترویج الگوی توسعه متکی بر استخراج منابع و خامفروشی، مانعی جدی در مسیر اجرای قوانین بالادستی حفاظت از محیط زیست و تحقق توسعه پایدار ملی ایجاد میکنند.
معدنکاری سبز در شرایط تحریم: شعار یا واقعیت؟
محمد الموتی، دبیر شبکه تشکلهای محیط زیست و منابعطبیعی کشور، به پیام ما گفته است که معدنکاری بهشکل فعلی که خامفروشی است، تأثیری در اقتصاد کشور و تولید ناخالص ملی ندارد و صرفاً عامل یکشبه ثروتمند شدن عدهای خاص است.
او در ادامه یادآوری کرد که هنوز حفظ اکوسیستم و تأثیر آن در سلامت و امنیت ملی بر مسئولان کشور و نمایندگان مجلس محرز نشده است و بعضاً بهدلیل قولهای انتخاباتی یا سایر موارد از چنین طرحهای مخربی حمایت میکنند یا خودشان بهشخصه پیگیر انجام آن هستند.
او همچنین به این واقعیت اشاره کرد که معدن مس خونگاه در پارک ملی دنا در منطقهای قرار گرفته که از منظر میراثی هم اهمیت بسیاری دارد و در آن منطقه آثاری از سدههای دور یافت شده. او تأکید کرد که در این میان صحبت از معدنکاری سبز مطرح میشود، اما آیا کشور در تحریم ما امکان چنین کاری را دارد؟ این مدل معدنکاری به ابزاری نیاز دارد که باید وارد شوند، آیا چنین امکانی وجود دارد؟
واقعیت این است که تحریمها دسترسی به آخرین فناوریها، ماشینآلات پیشرفته، نرمافزارهای مدلسازی دقیق و مواد شیمیایی ویژه مورد نیاز برای عملیات معدنی با کمترین آلایندگی، سیستمهای تصفیه آب و هوا با راندمان بالا، و فناوریهای نوین احیای زمین را به شدت محدود یا بسیار پرهزینه میکند. حتی در صورت تمایل مالی، انتقال این فناوریها غالباً با موانع قانونی و حقوقی مواجه است. بنابراین، ادعای اجرای استانداردهای بینالمللی معدنکاری سبز (مانند ISO) در شرایط تحریم، عمدتاً در حد شعار و روی کاغذ باقی میماند.
علاوه بر این تحریمها اقتصاد کشور را تحت فشار قرار داده و اولویت را به درآمدزایی سریع و کمهزینه میدهد. در چنین فضایی، سرمایهگذاری کلان برای تجهیزات سبز (که بازدهی کوتاهمدت ندارند) اغلب توجیهپذیر به نظر نمیرسد. همچنین نظارت مستقل بینالمللی و ارزیابی خارجی که از ارکان معدنکاری سبز است، عملاً غیرممکن میشود. در نتیجه، نظارت تنها به سازوکارهای داخلی محدود میشود که تحت فشار همان عوامل سیاسی و اقتصادی طرفدار معدن هستند. نتیجه آنکه، در شرایط کنونی، عبارت معدنکاری سبز در مناطق حساسی مانند پارک ملی دنا، بیشتر یک ابزار توجیهی برای فریب افکار عمومی و دور زدن مخالفتهاست تا یک برنامه عملیاتی قابل تحقق و نظارتپذیر.
محمد الموتی یادآوری کرد که فشار نمایندگان اغلب بهخاطر ابزارهایی که در دست دارند، بالاست و در این میان باید راه گفتوگو و مذاکره و تلاش برای اصلاح قانون بهنفع محیط زیست و منابعطبیعی را جدی گرفت، در غیر اینصورت شاهد آسیبهای بیشتر به محیط زیست آسیبپذیر کشور خواهیم بود.
الگویی خطرناک برای دنا
سابقه نگرانکنندهای از تصمیمگیریهای شورای عالی محیط زیست وجود دارد که نشان میدهد این شورا تحت فشار، مجوز فعالیت معدنی در مناطق حفاظتشده را صادر کرده است. برای نمونه، در اردیبهشت سال قبل مجوز معادن «آلبلاغ» در پارک ملی ساریگل و دو معدن در منطقه حفاظتشده انگوران (که پیشتر هم ۲۳ معدن فعال داشت) صادر شد، حال آنکه حتی برخی اعضای غایب شورا به صراحت با آن مخالفت کرده و فقدان استانداردهای لازم را هشدار دادند. همچنین، در منطقه حفاظتشده کرکس حدود ۳۵ تا ۴۰ معدن فعال وجود دارد که بسیاری با استناد به «حقوق مکتسبه» پیش از ثبت منطقه، به بهرهبرداری مخرب ادامه میدهند. این پروندهها الگویی خطرناک ایجاد کرده و نگرانی از تکرار آن برای پارک ملی دنا را موجه میسازد.







نظرها
نظری وجود ندارد.