واکنشهای گسترده به درگذشت بهرام بیضایی
درگذشت بهرام بیضایی، کارگردان نامدار تئاتر و سینمای ایران موج گستردهای از واکنشها را در میان هنرمندان، روشنفکران، فعالان مدنی و نهادهای فرهنگی در داخل و خارج از کشور برانگیخت.

بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، کارگردان تئاتر و سینما و پژوهشگر برجسته فرهنگ ایران ـ عکس از آرشیو
بهرام بیضایی، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، کارگردان تئاتر و سینما و پژوهشگر برجسته فرهنگ ایران، جمعه ۵ دی / ۲۶ دسامبر، همزمان با سالروز تولد ۸۷ سالگیاش، در ایالات متحده آمریکا درگذشت؛ پایانی تلخ برای زندگی هنرمندی که بخش مهمی از عمر خود را دور از وطن، اما با اندیشهای پیوسته معطوف به ایران سپری کرد.
بیضایی که از حدود ۱۵ سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده بود، در مرکز ایرانشناسی دانشگاه استنفورد به پژوهش، تدریس و اجرای آثارش ادامه داد. او متولد ۱۳۱۷ در خانوادهای ریشهدار در شعر، ادب و تعزیه بود و با تکیه بر سنتهای نمایشی ایران، از تعزیه تا روایتهای عامیانه، زبان و ساختاری منحصربهفرد در تئاتر و سینما خلق کرد. همین ویژگی باعث شد نام او بهعنوان یکی از اثرگذارترین چهرههای فرهنگ معاصر ایران ثبت شود.
واکنش هنرمندان سینما و تئاتر
بخش عمدهای از واکنشها از سوی سینماگران و اهالی تئاتر منتشر شد؛ نسلی که بسیاری از آنها خود را وامدار اندیشه و آثار بیضایی میدانند.
اصغر فرهادی، فیلمساز شناختهشده ایرانی، او را «آموزگار بزرگ» خود خواند و در یادداشتی نوشت: «حقیقتاً ایرانیتر از بهرام بیضایی در این روزگار نشناختهام و چه تلخ که این ایرانیترین ایرانی، هزاران هزار فرسنگ دور از ایران چشم بر جهان فرو میبندد.»
جعفر پناهی، دیگر کارگردان برجسته سینمای ایران، در متنی مفصل از سالها مقاومت، حذف و سکوت تحمیلی بر بیضایی نوشت و تأکید کرد که بسیاری از فیلمسازان، مستقیم یا غیرمستقیم، از او آموختهاند چگونه در برابر فراموشی بایستند. پناهی بیضایی را نه فقط یک نام، بلکه «صدای یک عصر کامل» توصیف کرد و نوشت سینمای ایران به شرافت فکری او بدهکار است.
پوری بنایی، بازیگر باسابقه سینما نوشت: «او را از وطنش دور کردند، نه با تبعید بلکه با بیمهری؛ و این، دردناکترین نوع رفتن است.»
نیکی کریمی، بازیگر و کارگردان، بیضایی را یکی از بزرگترین نویسندگان و فیلمسازان تاریخ سینمای ایران دانست و از زیست مستقل او، دور از قدرت و هیاهو، یاد کرد.
گلشیفته فراهانی، پیمان معادی، صابر ابر، حامد بهداد، حسن فتحی و افشین هاشمی هر یک با پیامهایی، از فقدان هنرمندی گفتند که به باور آنها هرگز در برابر سانسور سر خم نکرد و به بهای وفاداری به خود، غربت را پذیرفت.
در میان این واکنشها، برخی سینماگران بهصراحت به شرایطی اشاره کردند که به مهاجرت ناخواسته بیضایی انجامید. شبنم طلوعی از سالهایی گفت که او در آمریکا بدون فشار سانسور کار کرد؛ شرایطی که بهگفته او در ایران همواره با «هزار پیچیدگی و محرومیت» همراه بود. مهدی هاشمی نیز با لحنی انتقادی پرسید چرا فرهیختگان ایرانی باید «در غرب بمیرند».
واکنش هنرمندان و چهرهها در دیگر عرصهها
اظهار نظر درباره درگذشت بیضایی تنها به هنرمندان سینما و تئاتر محدود نماند و نویسندگان، شاعران، موسیقیدانان و فعالان فرهنگی نیز به آن واکنش نشان دادند.
محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر برجسته، در متنی شاعرانه از ادامه راه بیضایی سخن گفت.
محمود دولتآبادی، نویسنده پیشکسوت، رفتن او را بخشی از روند «غریبانه» از دست رفتن نسل بزرگی از هنرمندان دانست و با اشاره به محدودیتهایی که مسیر آفرینش بیضایی را بست، نوشت وقتی امکان «کار و آفرینش» از هنرمند گرفته شود، او نیمهجان میماند.
کیهان کلهر، نوازنده نامدار، بیضایی را راوی شادیها و اندوههای پنهان فرهنگ ایران توصیف کرد و رسول خادم، ورزشکار پیشین، بر ایستادگی او بر باورهایش تاکید گذاشت.
عباس میلانی، مورخ و رئیس مرکز ایرانشناسی استنفورد، بیضایی را «فخر ادب پارسی» خواند و از سالهای همکاری نزدیک با او نوشت؛ هنرمندی که تا واپسین لحظات زندگی، دغدغه تکمیل پروژههایش را داشت.
شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، بیضایی را نماد «وجدان، شرافت و اخلاق در هنر» دانست و تأکید کرد که کوچ ابدی او نباید تنها به سوگواری ختم شود، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در آموختهها از اوست.
حامد اسماعیلیون، نویسنده و فعال سیاسی با بیان اینکه «بهرام بیضایی تکرارنشدنیست»، نوشت: «همانقدر که اندوهِ از دست دادن بهرام بیضایی اندازهزدنی نیست، خشم از دشمنان فرهنگ و کتاب و آزادی هم عمیق و بیاندازه است. آنها که با سانسور و بازجویی و سرکوب از کار کردن او جلوگیری کردند، رجالههایی که یکی از یگانهترین چهرههای هنر سرزمین ایران را از آفریدن بازداشتند تا ناگزیر شود سالهای واپسین را دور از سرزمینش کار و زندگی کند.»
مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی نیز در پیامی از زندان، بیضایی را از نگهبانان فرهنگ و اسطورههای ایرانی توصیف کرد.
واکنش نهادها و رسانهها
در کنار واکنشهای فردی، نهادهای صنفی و رسانهها نیز به درگذشت بیضایی پرداختند.
انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در بیانیهای، او را «استاد بیبدیل سینما و تئاتر ایران» خواند و فقدانش را از دست دادن یک مرجع اخلاقی و فکری در هنر دانست.
خانه سینمای ایران نوشت آثار بیضایی در زمینههای مختلف «برگ زرینی در فرهنگ غنی ایران است و هرگز از یادها نخواهد رفت».
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نیز با نامیدن بیضایی بهعنوان «سیاوشِ هنر و فرهنگ ایران»، از نقش او در پاسداری از زبان فارسی و بازگشت به ریشههای فرهنگی سخن گفت.
در سطح بینالمللی، نشریه معتبر «هالیوود ریپورتر» با مرور پیام اصغر فرهادی و کارنامه بیضایی، او را یکی از رهبران موج نوی سینمای ایران معرفی کرد؛ هنرمندی که با بیش از ۷۰ کتاب، نمایشنامه و فیلمنامه و دهها اثر صحنهای و سینمایی، پلی میان اسطوره، تاریخ و زبان ایرانی و هنر معاصر جهان ساخت.
مجموع این واکنشها تصویری واحد را ترسیم میکند: وداع با هنرمندی تکرارنشدنی که گرچه دور از وطن درگذشت، اما نام و آثار و ایستادگی فرهنگی او در برابر قدرت و سانسور، همچنان در متن فرهنگ ایران زنده و اثرگذار باقی خواهد ماند.






نظرها
نظری وجود ندارد.