سانسور در سینمای ایران
«مرگ یزدگرد»: استعارهای از تاریخِ نوشتهشده توسط پیروزمندان
«مرگ یزدگرد» نه دربارهٔ مرگ یک پادشاه، بلکه دربارهٔ امکانِ دانستنِ حقیقتِ تاریخی است. فیلم به ما یادآوری میکند که هر روایت، محصولِ قدرتِ راوی است و پایانبندی آن با ظهور اعراب پیشبینی میکند که این چرخهی بازنویسیِ تاریخ تا ابد ادامه خواهد داشت.

امین تارخ و محمود بهروزیان و کریم اکبری در صحنهای از فیلم مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی (عکس: ویکی پدپیا)
فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی بهرام بیضایی، بر اساس نمایشنامهای به همین نام در سال ۱۳۶۰ ساخته شد و تنها نمایش عمومی آن در اولین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ بود. این فیلم، که تهیهکنندگی آن را شبکه یک صدا و سیما بر عهده داشت، به دلیل عدم رعایت حجاب اسلامی توسط بازیگران زن، سوسن تسلیمی و یاسمن آرامی، هیچگاه پروانه نمایش دریافت نکرد و از اکران عمومی بازماند. جنجالهای مرتبط با فیلم در سالهای بعد نیز ادامه یافت؛ در سال ۱۴۰۲، استفاده از عکسی از سوسن تسلیمی در پوستر جشنواره انجمن فیلم کوتاه ایران، به تعطیلی این جشنواره منجر شد، که نشاندهنده تداوم حواشی فرهنگی و اجتماعی پیرامون این اثر است.
فیلم روایتی چندصدایی از مرگ یزدگرد سوم ارائه میدهد که در آن حقیقتِ واحد وجود ندارد. سه راوی (آسیابان، زن آسیابان و دخترشان) هرکدام روایتی متناقض از ماجرا ارائه میکنند: یکی مدعی دفاع از ناموس میشود، دیگری از توطئهای سیاسی سخن میگوید و سومی مرزی بین واقعیت و افسانه ترسیم میکند. این تکثر روایتها، استعارهای است از تاریخِ ایران که همواره توسط قدرتهای حاکم بازنویسی شده است. فیلم با قرار دادن سه قاضی (موبد، سرکرده و سردار سپاه) به عنوان نمایندگان نظامهای پیشین، نشان میدهد که داوریِ تاریخ همیشه نسبی و وابسته به جایگاهِ قدرت است. حتی وقتی این سه نفر آسیابان را تبرئه میکنند، ورود اعراب مسلمان با «درفشهای سیاه» پایان فیلم را به پرسشی باز تبدیل میکند: آیا هر دورهی تاریخی، محکومشدگانِ دورهی پیشین را «بیگناه» اعلام میکند، تنها تا خود به جای آنان بنشیند؟
تردید در روایتهای رسمی تاریخی
اگرچه عدم رعایت حجاب بازیگران زن (سوسن تسلیمی و یاسمن آرامی) دلیل رسمی توقیف بود، اما محتوای فیلم - با آنکه مستقیم به اسلام نمیپرداخت - بهدلیل تردید در روایتهای رسمی تاریخی و نگاه انتقادی به سازوکارهای قدرت، برای نظام نوپای جمهوری اسلامی پذیرفتنی نبود. حتی امروز، استفاده از تصویر سوسن تسلیمی در سال ۱۴۰۲ باعث تعطیلی جشنواره شد که نشان میدهد این اثر هنوز توانایی برانگیختن حساسیتهای ایدئولوژیک را دارد.
بیضایی با فیلمبرداریِ مینیمال در فضای بستهی آسیاب و استفاده از دیالوگهای شاعرانه، مرز بین سینما و تئاتر را محو میکند. این انتخاب فرمی، بر بیثباتیِ روایتها تأکید دارد: گویی تاریخ نیز همچون نمایشی است که راویانش پیوسته جای خود را عوض میکنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.