از مجموعه «ایرانیان هلند»
بعد از ۵۸ سال زندگی در هلند، خواب کوچه‌پسکوچه‌های اصفهان را می‌بینم
داریوش مجلسی، قدیمی‌ترین ایرانی ساکن هلند است. نواده علامه مجلسی، میانه خوبی با اسلام ندارد و مخالف جمهوری اسلامی است، اما امیدوار است بار دیگر ایران را ببیند.
کبری قاسمی
داریوش مجلسی
جامعه ایرانیان هلند در اوائل دهه هشتاد میلادی با ورود حدود ۳۰۰ نفر از پناهندگان سیاسی شکل گرفت. از اواخر دهه هشتاد این جمعیت به سرعت افزایش یافت، به طوری که در حال حاضر بیش از ۳۶ هزار ایرانی در هلند زندگی می‌کنند.
چنان‌چه از گزارش سالانه وزارت کشور هلند بر می‌آید، ایرانیان مشکل چندانی برای جا افتادن در جامعه جدید ندارند و می‌توانند مستقل باشند و راه خود‌شان را پیدا کنند. آنان اغلب در بین مهاجران غیر اروپایی، بالا‌ترین رده دستیابی به شغل و مدارج بالای تحصیلی را دارند.
برای شناخت جامعه ایرانی در هلند و اینکه بدانیم خود ایرانیان روند مهاجرت و زندگی جدید را چگونه تجربه کرده‌اند، با تعدادی از ایرانیان فعال در زمینه‌های مختلف گفتوگو کرده‌ایم. این گفت‌و‌گوها به تدریج در سایت رادیو زمانه منتشر میشوند.
داریوش مجلسی، قدیمی‌ترین ایرانی ساکن هلند است. ۵۸ سال پیش زمانی که او جوانی ۲۰ ساله بود، برای تحصیل در رشته کشاورزی به هلند آمد.
او در خانواده‌ای فرهنگی در اصفهان به دنیا آمده است. مادرش اولین مدرسه دخترانه را در اصفهان تاسیس کرد و پدرش دبیر ادبیات بود. او از نوادگان علامه محمد‌باقر مجلسی، فقیه شیعه در دوران شاه سلطان حسین صفوی است.
در هلند ابتدا در دانشکده کشاورزی دی فن‌تر (Deventer) شروع به تحصیل کرد اما پس از مدتی به تحصیل در رشته علوم اداری و اقتصاد پرداخت و سپس برای کارآموزی به شرکت هواپیمایی کی ال‌ام در تهران فرستاده شد.
اولین شغلی که به او پیشنهاد شد در خارج از هلند بود که مورد علاقه‌اش نبود. برای بالابردن شانس کار، ضمن کار روزانه در یک فرش فروشی، شبانه به تحصیل در رشته مدیریت کارگزینی مشغول شد.
تجربه کار در فرش فروشی و اطلاعات او در این زمینه باعث شد که از طرف شرکت فروم اند دریسمان (Vroom & Dreesman، V&D)، مدیر خرید و مامور خرید فرش از جمله فرش شرقی در شهر اوترخت شد. او همزمان پنج-شش شعبه از این شرکت را زیر نظر داشت.
داریوش مجلسی سپس به استخدام هتل شرایتون درآمد و پس از گذراندن یک دوره یک ساله در شهر قاهره، پایتخت مصر، به هتل شرایتون اصفهان منتقل شد.
پس از آن به هلند بازگشت و دوباره در شرکت فروم اند دریسمان به کار سابقش مشغول شد تا اینکه خود یک فرش فروشی در شهر میدل بروخ راه انداخت.
او در نهایت ترجیح داد به عنوان مترجم تمام وقت برای مؤسساتی چون اداره مهاجرت، پلیس و دادگستری کار کند و هنوز هم این کار را ادامه می‌دهد.
اقامت در یک کشور اروپایی و آشنا نبودن با فرهنگ و زبان هلندی، فراز و نشیب‌های زیادی در زندگی داریوش مجلسی به وجود آورد. او تجربه‌های جالبی از اقامت طولانی‌مدت در هلند به دست آورده است.
تجربه‌های داریوش مجلسی را از زبان خودش بشنوید:
نظرها
رضا عزیزخانی
با سلام جناب آقای مجلسی خیلی به بنده راکمک کردند و از ایشان خیلی ممنونم زمانی که پلیس در فرودگاه به بنده و مادرم شک کردند و مصاحبه کردند از طریق تلفن ترجمه کردند و بخاطر 10000 یورویی که همراه داشتیم توضیحاتی را در خصوص اختلاف فرهنگ ایرانی ها و هلندی دادند و همراه داشتن این مقدارپول را توجیهه کردند پلیس را مجاب نمودند و ما اجازه ورود به هلند رو گرفتیم و پس از سفر به ایران بازگشتیم و همیشه خاطره خوبی از ایشان دارم
reza
تقدیم به آقای مجلسی یکی از نواده های مجلسی اگریک جلد کتاب از۲۴ جلد کتاب منحوس وعقل ستیزِ بحارالانوار مجلسی مرتجع را درکشوری انتشار دهند دیگر امید نجات برای آن ملت کم است میرزا آقاخان کرمانی
رضا
محمد باقر مجلسی چهره ای منفور در فرقه ئ شیعه محسوب میشوند که جز نام ننگ چیزی برای ملت ستمدیده ایران به ارمغان نیاورد، ظاهرا نواده ئ ایشان هم با مطرح کردن این موضوع در جستجوی نمدی از کلاه خلافت شیعه ئ حاکم بر ایران است
شهاب عارف
قربونش برم این آقا هی دم به دم دوره‌های مختلف و دیده و خرج رو دست دولت هلند گذشته بعد تازه به این نتیجه رسیده که نه اون رشته کاری و درسی به مذاقشون جور در نمیآد و باز یکی دیگه ،..البته فقط ایشون نبوده این کارا رو نسل قدیم مهاجر‌ها خیلی اینجا سر این مردم در اوردن، همینه که الان دولت هلند اجازه یه دوره کوتاه مدت هم به نسل بعدی مهاجر‌ها نمیده ، حالا ما‌ها هر چی هم التماس کنیم نمیذارن یه دوره که حق هر شهروندی هست و با آژان کشی و التماس و هزار تا اما و اگر ببینیم،.. نکته بعدی این که ایشون با ذکر اون سابقه سیاسی چطور میگن میخوان بزودی برن ایران و...
رسول محمّدی
با سپاس از زحمتی که بابت این مصاحبه کشیدید، امّا آقای مجلسی این احساس را می‌دهند که گویا برتر از دیگران‌اند و فقط به خاطر اینکه مدّت زیادی اینجا هستند حقی بر گردن دیگران ایرانیان دارند. دیگر مسائل هم به جای. امیدوارم که این تنها یک احساس باشد.
حقیقتگو
نکنه خوابی که شما را به اصفهان میبرد تعبیرش بردن شما به زندان اوین باشد. خیلی های دیگری که خوابهای این چنینی داشتند و برای تعبیر خوابشان به ایران رفتند یا در زندان اوین گرفتار شدند و در اثر شکنجه وبیماری راهی گورستان تهران و یا مفقود شدند. چهره عقده دار پاسدارچی های ضحاک و زهراگین در فرودگاه تهران را از یاد نبرید