کارزار شعر زندگی در برابر اعدام
الهام گردی: فرزند کسی بودی
حرف اصلی شاعر در این شعر، تأمل در رنج، مرگ و هویت گمشدهی انسانهایی است که در چرخهی خشونت و فقدان گرفتار شدهاند، با تصاویری شاعرانه که از طبیعت، خون و خاک برای بیان این زخمهای جمعی استفاده میکند. شعر با ارجاع به آیات قرآنی و عناصر بومی مانند چاههای نفت و ترکهی درختان، به تضاد میان زندگی و مرگ، و تلاش برای معنا بخشیدن به وجود در بستری از درد و سرکوب اشاره دارد.
کارزار شعر زندگی در برابر اعدام
گروهی از شاعران سرشناس ایرانی در همراهی با کمپین سهشنبههای اعتراضی زندانیان، کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» را راه انداختهاند. این اشعار که قرار است در رادیو زمانه منتشر شود، با هدف مقابله با سانسور و افشای موج جدید اعدامهای جمهوری اسلامی، از جامعه جهانی میخواهد در برابر این خشونت نظاممند سکوت نکند. شاعران در بیانیهای تأکید کردهاند که شعر را بهعنوان سلاحی برای مقاومت در برابر اعدام و بازتعریف عدالت بدون خشونت به کار میگیرند.
رادیو زمانه این کارزار را در قالب ویدیو و متن و صدا منتشر خواهد کرد. برگزارکنندگان از هنرمندان و عموم مردم خواستهاند با استفاده از هشتگهای #نهبهاعدام و #زندگیدربرابر_اعدام، صدای اعتراض خود را بلندتر کنند تا در «پیوندی با سرودهای آزادی»، تاریخ را به شعر زندگی مزین کنند. این اقدام ادبی-اجتماعی، اعدام را نه یک حکم قضایی، بلکه ابزاری سیاسی برای سرکوب میداند و خواهان پایان آن است.
کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» با انتشار اشعار اعتراضی، نه تنها به مقابله با مجازات اعدام میپردازد، بلکه پاسخی هنرمندانه به سانسور سیستماتیک جمهوری اسلامی است که میکوشد صدای مخالفان را خاموش کند. با انتشار این اشعار در رادیو زمانه و شبکههای اجتماعی، شاعران از هنر به عنوان ابزاری برای شکستن دیوار سکوت و دور زدن سانسور دولتی استفاده میکنند، تا فریاد عدالتخواهی را حتی در فضایی که گفتار انتقادی سرکوب میشود، به گوش جهانیان برسانند.
فرزند کسی بودی
نامت را نمیدانستم
و چالهای جوانت را چاههای نفت، پر میکرد.
جریب جریب پیشانیات
از ترکهی درختان، چین میخورد
طرهها
صورت
از شانهات ، فرشتهای توت
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
خواندم
خواندم
خوابهایت را
و از مادر، تنهای فارسیام جدا میشد
نوش باد
نوش باد
معشیت ما بر بستههای خالی
شیشهی بانک
و نوبتهای بیسر
گذشت از کبوترخانه
مهنشین سرخ
و بر گرمابهی رگی، جام گرفت
چه خیابان
در تسلای کتفاش
انبوهِ گلاب و تیغ
خطابِ باد، باد
خطاب سنگ، خونچهی کوه
و خطاب پر، هوهوی گنجهای
کشتهام
کشتهای
کشتهایم
در سطحِ کوچکِ ما
زندگی، ظهرِ زحمت است
خونِ تو
از خوابها برمیخیزد
و به گورها، عدد میبخشد
به سال ۱۳۹۹
نظرها
نظری وجود ندارد.