ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تلفیق ناسیونالیسم و شیعه‌گری: از «ایران ایران» تا پروپاگاندای حکومتی

حسین نوش‌آذر - همزمان با پخش مداحی جدید حاج محمود کریمی که با تحریف ترانه‌ی میهنی «ایران ایران» به تبلیغ مفاهیم شیعی می‌پردازد، جمهوری اسلامی در تلاش است تا با تلفیق ناسیونالیسم ایرانی و ایدئولوژی ولایی، گفتمانی هژمونیک خلق کند. این اقدام، در بستر تنش‌های سیاسی و بحران‌های داخلی، نه‌تنها با مقاومت جامعه روبه‌رو شده، بلکه تناقض‌های گفتمان رسمی را در قبال مسائل ملی و مذهبی عیان کرده است.

همزمان با برگزاری مراسم تشییع پیکرهای ۶۰ تن از کشته‌شدگان حمله‌ی اسرا‌ئیل به ایران و آغاز ماه محرم، مداحی تازه‌ای از حاج محمود کریمی، مداح حکومتی بر گرته ترانه «ای ایران» محمد نوری در رسانه‌های حکومتی پخش شد.

ترانه‌ی «ایران ایران» با شعر تورج نگهبان و آهنگسازی محمد سریر و صدای محمد نوری از آثار ماندگار موسیقی ایران در دهه ۱۳۵۰ است که با شعری حماسی و میهن‌دوستانه، علاقه به ایران را در قالب ملودی و اجرایی پرشور روایت می‌کند. این ترانه با به‌کارگیری درونمایه پاسداشت فرهنگ ایرانی به نمادی از هویت جمعی تبدیل شده و با گذشت سال‌ها، همچنان در برخی مراسم‌ فرهنگی بازتاب می‌یابد.

حاج محمود کریمی با حفظ ملودی و ریتم، با تحریف شعر تورج نگهبان، مفاهیم و نشانه‌های شیعی مانند صحن و حرم و حیدر و مانند آن را به این ترانه ماندگار تزریق کرده است.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

شعارهای ترکیبیِ ایدئولوژیک

شیعه‌گری در چارچوب فقه اسلامی، با تکیه بر آموزه‌های امامت و ولایت، اصولاً خصلتی جهان‌وطنی دارد که فراتر از مرزهای جغرافیایی، امت اسلامی را به عنوان یک هویت واحد تحت رهبری امام معصوم یا نایب عام او (ولی فقیه) تعریف می‌کند. این نگرش در مفاهیمی مانند ولایت فقیه، دفاع از بیضه اسلام (حفظ تمامیت جهان اسلام) و تکلیف دفاع از مظلومان در هر نقطه از جهان تجلی می‌یابد، به گونه‌ای که فقه شیعه، دفاع از حریم اسلام و شیعیان را حتی در خارج از قلمرو سیاسی یک کشور، واجب شرعی می‌داند. با این حال، این جهان‌وطنیِ مبتنی بر فقه، در عمل با چالش‌هایی مانند رقابت‌های فرقه‌ای میان مراجع تقلید و تنش با ناسیونالیسم محلی (مثل ایران) روبه‌روست، چرا که از یک سو بر اتحاد امت اسلامی تأکید دارد و از سوی دیگر، در سیاست‌گذاری‌های جمهوری اسلامی، گاه با منافع ملی در تضاد قرار می‌گیرد. در پیام‌های ویدیویی آیت‌الله خامنه‌ای در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل چرخش به سمت ملی‌گرایی مشهود بود.

از طرف دیگر ناسیونالیسم ایرانی در مفهومی که برای ما از دوران حاکمیت رضا شاه باقی مانده، خصلتی ذاتاً سکولار دارد این ناسیونالیسم مرکزگرا با تأکید بر هویت فرامذهبی، خواهان جدایی نهاد دین از حکومت است و مایل است که مدرنیته سیاسی را جایگزین مشروعیت‌های دینی کند. این رویکرد در تقابل با گفتمان حکومت کنونی ایران قرار دارد که می‌کوشد ملی‌گرایی را با مفاهیم شیعی تلفیق کند، اما در عمل با مقاومت طبقاتی و فرهنگیِ جامعه‌ای روبه‌رو شده که اولویت‌هایش معیشت و آزادی‌های فردی است، نه شعارهای ترکیبیِ ایدئولوژیک.

اکنون پرسش این است: چگونه ترکیب و تلفیق ناسیونالیسم رضا شاهی با شیعی‌گری ولایی را می‌توان توضیح داد؟

تلفیق ناسیونالیسم رضا شاهی با شیعی‌گری ولایی

حاکمیت جمهوری اسلامی از طریق نهادهای فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای، گفتمان رسمیِ ترکیبی از اسلام سیاسی و ناسیونالیسم دولتی را به عنوان «عقل سلیم» در جامعه ترویج کرده است. این هژمونی در دهه‌های اول انقلاب با مفصل‌بندی نمادهایی چون «استکبارستیزی» یا «ولایت فقیه» کارآمد بود، اما امروز به دلیل شکاف با زیست‌جهان مردم (به‌ویژه در مسائل معیشتی و آزادی‌های فردی)، در حال تبدیل شدن به یک تک‌گویی ناکارآمد است. این گفتمان رسمی با «دیگری‌سازی» (مثل دشمن‌تراشی از آمریکا یا اسرائیل) سعی در حفظ انسجام خود دارد، اما مقاومت طبقه متوسط (از طریق طنز، بی‌تفاوتی یا گفتمان‌های جایگزین) نشان‌دهنده‌ی گسست در مفصل‌بندی هژمونیک است. در واقع، حاکمیت همچنان بر تولید پیام‌های خودارجاعی (مثل تلفیق ای ایران با علی) پافشاری می‌کند، بی‌آنکه بتواند این دال‌ها را با خواست‌های عینی جامعه پیوند بزند؛ نتیجه، کاهش مشروعیت و تبدیل سیاست به یک مونولوگ ناهمگون با واقعیت‌های اجتماعی است.

رفتارهای تلفیقی تبلیغاتی (ترکیب ناسیونالیسم ایرانی با مفاهیم شیعی) و سیاست‌های اخراج اتباع افغانستانی، یا برخوردهای سرکوبگرانه با یهودیان ایران را می‌توان در چارچوب پروپاگاندا و سیاست‌های انحرافی تحلیل کرد. این اقدامات، با ایجاد یک «دیگری‌سازی» امنیتی و هویتی، سعی در منحرف کردن توجه افکار عمومی از بحران‌های داخلی (اقتصادی، سیاسی) به سمت دشمن‌تراشی و تقویت گفتمان امنیتی دارد. در واقع، حاکمیت با تبلیغات ملی‌-مذهبی و سیاست‌های تنش‌زا علیه مهاجران، تلاش می‌کند یکپارچگی فرضی «امت شیعه» را با اولویت‌دهی به منافع ملی (آن هم به شکل کوتاه‌مدت و عوام‌فریبانه) جایگزین کند. این تناقض‌گویی (از یک سو شعار جهان‌وطنی شیعی و از سوی دیگر رفتارهای ناسیونالیستی افراطی) نشان‌دهنده‌ی بحران هژمونیک و استفاده ابزاری از هر دو گفتمان برای حفظ قدرت است. گسترش این رفتارهای کینه‌توزانه مبتنی بر فرافکنی برای ایجاد هژمونی، به سمت هموطنان ما در کردستان، بلوچستان و خوزستان بسیار خطرناک است.

از همین نویسنده:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.