ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نحوه شکل‌گیری کلیشه‌های منفی علیه مهاجران افغانستانی در ایران

دانیل کانمن با بررسی اثر لنگر (Anchoring Effect) نشان می‌دهد که سیستم ۱ (تفکر سریع) ذهن به‌طور خودکار تحت تأثیر اطلاعات اولیه قرار می‌گیرد و قضاوت‌های بعدی را شکل می‌دهد. در ایران، تیترهای رسانه‌ای جهت‌دار مانند «افزایش جرائم توسط افغان‌ها» به‌عنوان «لنگر»، نگرش‌های منفی علیه مهاجران را تثبیت می‌کنند، حتی اگر آمار واقعیت دیگری را نشان دهد.

پیش از این گفتیم:

دانیل کانمن در «قانون اعداد کوچک» توضیح می‌دهد که سیستم ۱ ذهن (تفکر سریع)، به دلیل ناتوانی در درک پدیده‌های آماری، نتایج نمونه‌های کوچک را بیش از حد نماینده می‌پندارد و به‌سرعت الگوهای علّی نادرست می‌سازد، مانند تعمیم نرخ‌های افراطی سرطان در شهرستان‌های کم‌جمعیت به عوامل محیطی. این سوگیری در افغان‌ستیزی ایران مشهود است، چنانکه گزارش‌های رسانه‌ای معدود درباره جرائم مهاجران افغانستانی (با سرانه جرم ۱۲۸ به ازای ۱۰۰ هزار نفر، نصف میانگین ایرانی‌ها) به‌کل جامعه مهاجر تعمیم داده می‌شود. سیستم ۱ با «پاسخ به سؤال ساده‌تر» و «تفنگ ذهنی»، ویژگی‌های ظاهری یا فرهنگی مهاجران را به‌عنوان نشانه خطر پردازش می‌کند و شواهد نقض‌کننده (مانند سرمایه‌گذاری ۳ میلیارد دلاری یا مشارکت اقتصادی آن‌ها) را نادیده می‌گیرد. «سوگیری اطمینان» نیز باعث پذیرش سریع این کلیشه‌ها بدون تردید می‌شود. این سوگیری‌ها به سیاست‌های تبعیض‌آمیز و تنش‌های اجتماعی دامن می‌زنند. کانمن توصیه می‌کند با انتشار داده‌های جامع و بصری (مانند مقایسه آماری جرائم)، الزام رسانه‌ها به گزارش متوازن، و فعال‌سازی سیستم ۲ (تفکر تحلیلی) با پرسش‌های انتقادی مانند «آیا این نمونه نماینده کل است؟»، این چرخه معیوب شکسته شود تا تصویری واقع‌بینانه‌تر از مهاجران شکل گیرد.

اکنون ادامه بحث:

دانیل کانمن در بخش «لنگرها» به پدیده اثر لنگر (anchoring effect) می‌پردازد، که در آن ارزش یا عددی که ابتدا به ذهن ارائه می‌شود، بر برآوردهای بعدی تأثیر می‌گذارد. اثر لنگر یکی از قوی‌ترین یافته‌های روان‌شناسی تجربی است و نشان می‌دهد که سیستم ۱ به‌طور خودکار تحت تأثیر اعداد اولیه قرار می‌گیرد، حتی اگر غیرمنطقی باشند.

دانیل کانمن در بخش «شاخص لنگر» قدرت و گستردگی اثر لنگر (anchoring effect) را به عنوان پدیده‌ای که با تأثیرگذاری یک عدد اولیه بر تخمین‌های بعدی، قابل اندازه‌گیری است، آشکار می‌کند در آزمایشی در اکسپلوراتوریوم سان‌فرانسیسکو، از شرکت‌کنندگان پرسیده شد که آیا ارتفاع بلندترین درخت سکویا بیشتر یا کمتر از ۱۲۰۰ فوت است و سپس شرکت‌کنندگان می‌بایست تخمین خود را ارائه دهند. گروهی که لنگر بالا (۱۲۰۰ فوت) را دیدند، میانگین ۸۴۴ فوت و گروهی که لنگر پایین (۱۸۰ فوت) را دیدند، میانگین ۲۸۲ فوت تخمین زدند. شاخص لنگر، که نسبت تفاوت تخمین‌ها به تفاوت لنگرها (۵۶۲/۱۰۲۰) است، در این مورد ۵۵٪ بود، مقداری که در بسیاری از آزمایش‌ها مشابه است. این اثر در دنیای واقعی نیز قوی است؛ برای مثال، در ارزیابی قیمت خانه توسط مشاوران املاک، قیمت پیشنهادی (لنگر) تأثیر ۴۱٪ داشت، حتی اگر مشاوران معتقد بودند که از آن تأثیر نپذیرفته‌اند. در مطالعه‌ای دیگر درباره تمایل به پرداخت برای نجات پرندگان دریایی، لنگرهای ۵ دلار و ۴۰۰ دلار به ترتیب میانگین پرداخت را به ۲۰ دلار و ۱۴۳ دلار رساندند. این نشان می‌دهد که لنگرها، حتی اگر تصادفی باشند (مانند شماره امنیت اجتماعی یا نتیجه تاس)، تأثیر قابل‌توجهی در قضاوت‌ها و رفتارهای ما دارند، زیرا سیستم ۱ آن‌ها را به‌عنوان مرجع می‌پذیرد. (دقیقا به همین دلیل رستوران‌های آن‌چنانی در منوی خود حداقل یک غذای بسیار گرانقیمت را می‌گنجانند. حتی اگر کسی آن غذا راس فارش ندهد، به اعتبار آن غذای گران‌قیمت، میانگین فروش به طرز قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.)

کانمن به کاربردها و سایر سوءاستفاده‌های اثر لنگر اشاره می‌کند. در بازاریابی، مانند محدودیت خرید ۱۲ قوطی سوپ در فروشگاهی در آیووا، لنگر (۱۲ قوطی) باعث شد خریداران به‌طور متوسط ۷ قوطی بخرند، در حالی که بدون محدودیت تنها نیمی از این مقدار خریداری می‌شد. در مذاکرات، مانند خرید خانه، قیمت اولیه فروشنده به‌عنوان لنگر، بر پیشنهاد خریدار تأثیر می‌گذارد. برای مقاومت در برابر این اثر، آدام گالینسکی و توماس موسوایلر پیشنهاد می‌کنند که مذاکره‌کنندگان با فعال کردن سیستم ۲، روی استدلال‌های مخالف لنگر تمرکز کنند، مانند حداقل پیشنهاد قابل‌قبول طرف مقابل. در سیاست‌گذاری عمومی، مانند تعیین سقف خسارت در دعاوی حقوقی، لنگر (مثلاً ۱ میلیون دلار) می‌تواند جوایز کوچک‌تر را افزایش دهد و به نفع شرکت‌های بزرگ تمام شود. اثر لنگر از دو مکانیسم ناشی می‌شود: تنظیم ناکافی (سیستم ۲) و پرایمینگ خودکار (سیستم ۱)، که هر دو ذهن را به سمت پذیرش اعداد اولیه سوق می‌دهند، حتی اگر غیرمنطقی باشند، و این نشان‌دهنده تأثیر عمیق لنگرها بر قضاوت‌های روزمره و تصمیم‌گیری‌های مهم است.

در یک نگاه:

اثر لنگر به تمایل ذهن برای اتکای بیش‌ازحد به اولین اطلاعات دریافتی (لنگر) در فرآیند قضاوت و تصمیم‌گیری اشاره دارد. این پدیده از دو طریق عمل می‌کند:

- سیستم ۱ (تفکر سریع) به‌صورت ناخودآگاه اطلاعات اولیه را به‌عنوان مرجع پردازش می‌کند، حتی اگر این اطلاعات نامرتبط یا تصادفی باشند.

- سیستم ۲ (تفکر تحلیلی) نیز معمولاً به‌اندازه کافی این لنگرها را تعدیل نمی‌کند.

برای مثال، اگر ابتدا به شما گفته شود «قیمت این خودرو ۱۰۰ میلیون است»، حتی پس از کاهش قیمت به ۸۰ میلیون، ذهن شما همچنان تحت تأثیر لنگر اولیه قرار دارد و این قیمت را «مناسب» ارزیابی می‌کند.

تحلیل چند تیتر

وقتی رسانه‌ها در تیترهای خود از عباراتی مانند «افزایش جرائم توسط افغان‌ها» استفاده می‌کنند، این گزاره به‌عنوان لنگر اولیه در ذهن مخاطب ثبت می‌شود. حتی اگر آمار رسمی نشان دهد که سهم مهاجران در جرائم ناچیز است، سیستم ۱ به‌سختی این لنگر را کنار می‌گذارد. برای نمونه، گزارشی درباره یک درگیری خیابانی با حضور یک افغانستانی ممکن است به‌صورت ناخودآگاه این پیام را تقویت کند که «افغان‌ها خشن‌اند»، و مخاطب دیگر گزارش‌های متعادل‌تر را با دقت تحلیل نکند.

در ادامه، سه تیتر خبری یا تحلیلی از رسانه‌های ایران آورده شده که نشان می‌دهند چگونه اثر لنگر (Anchoring Effect) در شکل‌دهی نگرش منفی نسبت به مهاجران افغانستانی نقش دارد:

این تیتر نمونه‌ای از اثر لنگر است که یک خبر نادرست یا اغراق‌آمیز را به عنوان نقطه شروع ذهنی برای مخاطب قرار می‌دهد و باعث می‌شود بسیاری از مردم بدون بررسی صحت خبر، مهاجران افغانستانی را عامل گرانی بدانند. این خبر در چندین رسانه داخلی بازنشر شد، در حالی که اتحادیه مرغداری‌ها این ادعا را رد کرده بود.

این تیتر با طرح یک پرسش امنیتی، ذهن مخاطب را از ابتدا به سمت تهدیدآمیز بودن حضور مهاجران افغانستانی هدایت می‌کند. حتی اگر متن خبر یا تحلیل به بررسی ابعاد مختلف موضوع بپردازد، همین لنگر اولیه در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و بر قضاوت او تأثیر می‌گذارد.

این تیتر با تاکید بر «خطر» و «هشدار»، ذهن مخاطب را از ابتدا نسبت به مهاجران افغانستانی منفی می‌کند و زمینه‌ساز تعمیم نگرانی‌ها و ترس‌های اجتماعی به کل این جمعیت می‌شود. این نوع تیترها نمونه بارز استفاده از اثر لنگر در رسانه‌ها هستند.

این تیترها نشان می‌دهند که چگونه اطلاعات اولیه و جهت‌دار در رسانه‌ها می‌تواند به شکل‌گیری و تثبیت نگرش‌های منفی و کلیشه‌ای درباره مهاجران افغانستانی منجر شود.

دانیل کانمن در بخش «لنگرها و دو سیستم» به تعامل سیستم ۱ و سیستم ۲ در اثر لنگر می‌پردازد. اثر لنگر در قضاوت‌ها و تصمیم‌گیری‌هایی رخ می‌دهد که توسط سیستم ۲ تکمیل می‌شوند، اما این سیستم به داده‌هایی وابسته است که سیستم ۱ به‌صورت خودکار و غیرارادی از حافظه بازیابی می‌کند. لنگرها، حتی اگر تصادفی یا غیرمنطقی باشند (مانند سن ۱۴۴ سال برای گاندی)، برخی اطلاعات را آسان‌تر در دسترس قرار می‌دهند و قضاوت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بدون اینکه سیستم ۲ از این تأثیر آگاه باشد یا بتواند آن را کنترل کند. افراد معمولاً انکار می‌کنند که لنگرهای بی‌ربط بر تخمین‌هایشان اثر گذاشته‌اند، اما این انکار نادرست است. اثر لنگر شبیه اثرات پرایمینگ است، که در آن محرک‌های محیطی، حتی بدون آگاهی، افکار و رفتار را شکل می‌دهند. این تأثیرات نشان‌دهنده شکنندگی حس عاملیت و خودمختاری هستند، زیرا افراد نمی‌توانند تصور کنند که بدون لنگر یا با لنگری متفاوت چگونه فکر می‌کردند. کانمن توصیه می‌کند که در موقعیت‌های مهم، سیستم ۲ را برای مقابله با اثر لنگر فعال کنیم، مثلاً با نادیده گرفتن اعداد اولیه‌ای که در مذاکرات یا برنامه‌ریزی‌ها ارائه می‌شوند.

بیشنر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.