مدیریت سانسور اینترنت ایران و موانع توسعه پلتفرمهای بومی
الاهه نجفی ـ ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر سابق شورای عالی فضای مجازی، در گفتوگویی مدل مدیریت اینترنت ایران را با روسیه و چین مقایسه کرده و از فیلترینگ گستردهتر ایران نسبت به روسیه و ضعف پلتفرمهای بومی در مقایسه با چین سخن گفته است. اما اظهارات او ناگفتههایی دارد؛ از تأثیرات منفی فیلترینگ بر کاربران و اقتصاد دیجیتال گرفته تا ناکارآمدی پلتفرمهای داخلی در جلب اعتماد عمومی. این گزارش به بررسی این موضوع و مقایسه آن با مدلهای جهانی میپردازد.

فیلترینگ پلتفرمهای پرطرفداری مانند اینستاگرام و تلگرام، دسترسی به مشتریان داخلی و بینالمللی را محدود کرده و کسبوکارها را مجبور به صرف هزینههای اضافی برای VPN و تبلیغات جایگزین کرده است. عکس: شاتراستاک
ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر سابق شورای عالی فضای مجازی، در گفتوگو با «انتخاب» وضعیت فضای مجازی ایران را با کشورهای روسیه و چین مقایسه کرده است. او اظهار داشت که مدل ایران در مدیریت فضای اینترنت به مدل روسیه نزدیکتر است تا چین، اما با تفاوتهای قابلتوجهی. به گفته این مقام سابق سانسور اینترنت در ایران، چین با مسدودسازی کامل پلتفرمهای خارجی، جایگزینهایی با کیفیت بالاتر ارائه کرده است، در حالی که روسیه بدون بستن کامل پلتفرمهای خارجی، نمونههای داخلی موفقی مانند موتور جستجوی یاندکس و پیامرسان ویکی (VK) ایجاد کرده که حدود ۵۰ درصد جستوجوهای مردم روسیه از طریق یاندکس انجام میشود. در ایران اما، اگرچه تلاش برای ایجاد جایگزینهای داخلی مانند پیامرسانهای بله و روبیکا یا موتور جستجوی پارسیجو وجود دارد، حجم فیلترینگ بسیار بیشتر از روسیه است و دسترسی به پلتفرمهای جهانی به شدت محدود شده است.
آیا فیروزآبادی حقیقت را میگوید؟ او چه چیزهایی درباره ساز و کار سانسور اینترنت در ایران را مسکوت گذاشته است؟
چالشهای فنی و زیرساختی پلتفرمهای بومی ایران
هر دو کشور ایران و روسیه به دنبال توسعه جایگزینهای داخلی برای پلتفرمهای آمریکایی هستند. روسیه با یاندکس و ویکی موفقیت چشمگیری داشته و ایران نیز پلتفرمهایی مانند بله، روبیکا و پارسیجو را معرفی کرده است.
در روسیه اما پلتفرمهای خارجی مانند گوگل و واتساپ همچنان در دسترس هستند و کاربران حق انتخاب دارند، اما در ایران فیلترینگ گسترده، دسترسی به این پلتفرمها را برای اکثر کاربران دشوار کرده است. فیروزآبادی نیز به این نکته اذعان دارد که حجم فیلترینگ در ایران بیشتر از روسیه است.
چین با «دیوار آتشین بزرگ» تقریباً تمام پلتفرمهای خارجی را مسدود کرده و جایگزینهایی مانند بایدو، ویچت و ویبو ارائه داده که از نظر کیفیت و کاربرپسندی با نمونههای غربی رقابت میکنند.
ایران، برخلاف چین، جایگزینهایی با کیفیت و مقبولیت پایینتر ارائه کرده است. بسیاری از کاربران ایرانی به دلیل اجبار و نه برتری فنی، از پلتفرمهای داخلی استفاده میکنند.
فیروزآبادی به صراحت به ضعفهای مدل ایرانی، بهویژه فیلترینگ گستردهتر نسبت به روسیه، اعتراف میکند. او تفاوتهای مدل چین (مسدودسازی کامل و جایگزینهای قوی) و روسیه (دسترسی به پلتفرمهای خارجی همراه با جایگزینهای داخلی) را بهخوبی توضیح میدهد. همچنین، بهطور ضمنی به ناکارآمدی نسبی جایگزینهای داخلی ایران در مقایسه با نمونههای خارجی اشاره دارد. اما اظهارات او ناکامل است.
تأثیر فیلترینگ بر اقتصاد دیجیتال و کسبوکارهای ایرانی
فیلترینگ گسترده اینترنت در ایران تأثیرات عمیقی بر کاربران گذاشته است. طبق آمار، حدود ۸۳ درصد کاربران برای دسترسی به محتوای مسدودشده به فیلترشکنها متوسل شدهاند که هزینههای مالی و امنیتی قابلتوجهی به همراه دارد، از جمله خطر آلودگی دستگاهها، شنود ترافیک و نقض حریم خصوصی. کاهش سرعت اینترنت نیز نارضایتی گستردهای بهویژه در میان کاربرانی که به اطلاعات علمی یا ارتباطات بینالمللی وابستهاند، ایجاد کرده است. علاوه بر این، محدودیت دسترسی آزاد به اطلاعات، احساس انزوا، اضطراب و کاهش کیفیت آموزش و پژوهش را در پی داشته و به سلامت روانی و اجتماعی کاربران آسیب رسانده است.
کسبوکارهای آنلاین نیز از فیلترینگ گسترده متحمل خسارات سنگینی شدهاند. گزارش اتاق بازرگانی ایران نشان میدهد که فیلترینگ در سال ۱۴۰۱ ماهانه بهطور متوسط ۳۹ هزار میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان به اقتصاد دیجیتال زیان وارد کرده و فروش آنلاین کسبوکارها روزانه حدود ۲۲ میلیون دلار کاهش یافته است. فیلترینگ پلتفرمهای پرطرفداری مانند اینستاگرام و تلگرام، دسترسی به مشتریان داخلی و بینالمللی را محدود کرده و کسبوکارها را مجبور به صرف هزینههای اضافی برای VPN و تبلیغات جایگزین کرده است. این وضعیت بهویژه کسبوکارهای کوچک وابسته به شبکههای اجتماعی را به سمت تعطیلی سوق داده است.
فیلترینگ نهتنها به کاربران و کسبوکارها آسیب زده، بلکه اقتصاد دیجیتال ایران را نیز تضعیف کرده است. هزینههای پنهان مانند افزایش مصرف برق برای استفاده از فیلترشکنها، خطرات امنیتی و کاهش اعتماد کاربران، از جمله تبعات این سیاست است. این محدودیتها روند توسعه فناوری اطلاعات و خدمات نوین را کند کرده، رقابتپذیری جهانی را کاهش داده و کیفیت آموزش و پژوهش را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین، رشد بازار VPNهای ناامن و غیراستاندارد، به جای تقویت امنیت دیجیتال، تهدیدات سایبری و آسیبپذیریها را افزایش داده است. در مجموع، فیلترینگ گسترده به جای تحقق اهداف امنیتی، به کاهش اعتماد، افت کیفیت خدمات و زیانهای اقتصادی گسترده منجر شده است.
مقایسه تجربه کاربری پلتفرمهای داخلی و خارجی
بر اساس آمار مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) تا اوایل سال ۱۴۰۳، پیامرسانهای داخلی در ایران سهم محدودی از کاربران داشتند. بعید است که از آن زمان تاکنون تغییر قابل توجهی در این زمینه اتفاق افتاده باشد. روبیکا با ۲۸.۵ درصد و ایتا با ۲۸.۹ درصد بیشترین کاربران را در میان پیامرسانهای ایرانی به خود اختصاص دادهاند. در مقابل، پیامرسانهایی مانند بله (۹.۷ درصد) و سروشپلاس (۱.۴ درصد) اقبال کمتری داشتهاند و سایر پلتفرمهای داخلی نتوانستهاند فراگیر شوند. در همان حال پلتفرمهای خارجی همچنان محبوبترند؛ اینستاگرام با ۴۶.۵ درصد، واتساپ با ۳۵.۳ درصد و تلگرام با ۳۴.۶ درصد کاربران ایرانی را به خود جذب کردهاند. این آمار نشان میدهد که پیامرسانهای داخلی، حتی با وجود حمایتهای دولتی و فیلترینگ گسترده، پس از بازگشت اپلیکیشنهای خارجی با ریزش کاربران مواجه شدهاند و در جلب اعتماد و اقبال عمومی موفق نبودهاند.
در روسیه، موتور جستجوی یاندکس نمونهای موفق از پلتفرم بومی است که نهتنها در جستجو، بلکه در حوزههایی مانند نقشه، پرداخت آنلاین، تاکسی اینترنتی و هوش مصنوعی نیز در بازارهای روسیه، بلاروس، قزاقستان و برخی کشورهای مشترکالمنافع پیشرو است. در سال ۲۰۲۵، یاندکس با سهم بازار ۵۷ تا ۶۰ درصدی در جستجوی آنلاین، گوگل را پشت سر گذاشته و به دلیل کیفیت بالا، رقابتپذیری با سرویسهای جهانی و نبود فیلترینگ گسترده، جایگاه قدرتمندی کسب کرده است. موفقیت یاندکس برخلاف بسیاری از پلتفرمهای بومی دیگر کشورها، به اجبار یا محدودیت دسترسی به رقبا وابسته نبوده، بلکه نتیجه ارائه خدمات باکیفیت و جلب اعتماد کاربران است.
در سطح جهانی، واتساپ با حدود ۲.۷۹ میلیارد کاربر فعال ماهانه در سال ۲۰۲۵، محبوبترین پیامرسان جهان است و در بیش از ۱۸۰ کشور مورد استفاده قرار میگیرد. در مقابل، ویچت با بیش از ۱.۳ میلیارد کاربر فعال ماهانه، عمدتاً در چین و برخی مناطق شرق آسیا رواج دارد. تفاوت کلیدی این دو در مدل خدماتی آنهاست؛ واتساپ یک پیامرسان جهانی با تمرکز بر سادگی و ارتباطات است، در حالی که ویچت بهعنوان یک سوپراپلیکیشن، خدماتی مانند پیامرسانی، پرداخت، خدمات شهری و غیره را در یک پلتفرم یکپارچه ارائه میدهد. این مقایسه نشان میدهد که موفقیت پلتفرمهای داخلی در ایران در مقایسه با یاندکس یا ویچت محدود بوده و نیاز به بهبود کیفیت، رقابتپذیری و جلب اعتماد کاربران دارد.
پیامدهای اجتماعی و روانی محدودیتهای اینترنتی در ایران
کیفیت و پایداری سرورهای پلتفرمهای داخلی ایران، مانند ایتا، آیگپ، روبیکا و سروش، یکی از مشکلات اصلی است که کاربران به آن اشاره دارند. این پلتفرمها در شرایط ترافیک بالا اغلب با قطعی، کندی یا خطاهای مکرر مواجه میشوند. معماری سرورهای این برنامهها معمولاً مقیاسپذیر نیست و با افزایش تعداد کاربران، عملکرد آنها به شدت افت میکند. برای مثال، برخی از این پلتفرمها مانند ایتا برای مدت طولانی از پروتکلهای غیرامن مانند HTTP استفاده کردهاند که نشاندهنده ضعف در طراحی زیرساختهای اولیه و عدم رعایت استانداردهای جهانی است. این مشکلات باعث کاهش اعتماد کاربران و تجربه نامطلوب در استفاده از این سرویسها شده است.
تجربه کاربری در پلتفرمهای داخلی ایران نیز به طور قابلتوجهی ضعیف است. رابط کاربری این برنامهها معمولاً ساده، غیرجذاب و فاقد امکانات رقابتی در مقایسه با نمونههای خارجی مانند واتساپ یا تلگرام است. بهروزرسانیها اغلب با تأخیر انجام میشوند و بیشتر به رفع باگهای موجود محدود هستند تا افزودن ویژگیهای نوآورانه. نسخههای مختلف این پلتفرمها (مانند وب، iOS یا ویندوز) از نظر کیفیت و امکانات ناهماهنگ بوده و برخی از آنها صرفاً کپیهای ناقص یا بهینهنشده از پروژههای منبعباز هستند. این کاستیها باعث شده کاربران تجربهای یکپارچه و رضایتبخش نداشته باشند و به پلتفرمهای خارجی روی بیاورند.
کمبود نوآوری، ضعف امنیتی و مهاجرت منابع انسانی نیز از دیگر عوامل ناکامی این پلتفرمها هستند. پلتفرمهای داخلی معمولاً بدون ویژگیهای پیشرفته مانند تماس تصویری امن، ابزارهای پرداخت مدرن یا APIهای باز توسعه یافتهاند و صرفاً بهعنوان جایگزینهایی برای اپلیکیشنهای خارجی ساخته شدهاند. نگرانیهای امنیتی نیز نقش مهمی ایفا میکنند؛ دادههای کاربران اغلب پس از حذف اکانت در سرورها باقی میمانند و رمزنگاری سمت کاربر یا پروتکلهای امنیتی بهصورت غیرشفاف یا غیراستاندارد پیادهسازی شدهاند که خطر نشت دادهها را افزایش میدهد. افزون بر این، مهاجرت توسعهدهندگان متخصص به دلیل کمبود حمایت مالی یا فشارهای کاری، روند بهبود و نوآوری را کند کرده و برخی پروژهها را به توقف کشانده است. در نتیجه، این چالشهای بنیادین مانع از جلب اعتماد و اقبال کاربران ایرانی به پلتفرمهای داخلی شده و توسعه این سرویسها را با مشکلات پایدار مواجه کرده است.
او همچنین به این موضوع نپرداخته که در روسیه کاربران بین یاندکس و گوگل حق انتخاب دارند، در حالی که در ایران این امکان به دلیل فیلترینگ گسترده وجود ندارد.
در یک نگاه
اظهارات فیروزآبادی تصویری نسبتاً دقیق از وضعیت فضای مجازی ایران ارائه میدهد که در میانه مدلهای روسیه و چین قرار دارد. او به درستی به فیلترینگ گستردهتر ایران نسبت به روسیه و ضعف کیفی جایگزینهای داخلی در مقایسه با نمونههای چینی اشاره میکند. با این حال، تحلیل او ناکامل است، زیرا به عوامل ریشهای این ضعفها و تفاوتهای کلیدی در آزادی انتخاب کاربران در مدلهای مختلف نمیپردازد. در نتیجه، سیاست فعلی فضای مجازی ایران نه به موفقیت مدل روسیه دست یافته و نه به توانمندی مدل چین نزدیک شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.