ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تئاتر برای هیچکس

فروغ شمس‌آبادی ــ فارغ‌التحصیلان رشته کارگردانی تئاتر بعد از تحصیل به دشواری می‌توانند به بازار کار راه پیدا کنند. بحران اقتصادی همراه با سانسور و عدم تناسب بین فارغ‌التحصیلان با ظرفیت موجود، کار را به بن‌بست کشانده است.

کارگردانی تئاتر از رشته‌های هنری است که هم به صورت آزمونِ ورودی دانشگاه و هم بدون بدون آزمون در بسیاری از دانشگاه‌های سراسری و آزاد در چهار مقطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ارائه می‌شود. دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه هنر تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه غیرانتفاعی سوره، دانشگاه صداوسیما، دانشگاه پارس تهران، و موسسات غیرانتفاعی و دانشگاه‌های آزاد  بوشهر، شیراز، اصفهان و... از جمله دانشگاه‌هایی هستند که این رشته در آن‌ها تدریس می‌شود.

با یک فارغ التحصیل تئاتر گفت وگو کرده ایم. از دید این کارگردان، ورود به عرصه تئاتر در وهله نخست به معنای پذیرش عدم امنیت شغلی‌ست. این کارگردان در گفت‌گو با ما می‌گوید:

برخی از بچه‌های تئاتر در دوران دانشجویی این بخت را دارند که وارد دنیای حرفه‌ای شوند، معمولاً بازیگران می‌توانند وارد پروژه‌های تئاتری یا سینمایی بشوند. اما بچه‌های کارگردانی بعد از فارغ‌التحصیلی معمولاً وارد یک دوره برزخی می شوند و احتمال به دست آوردن کار برایشان سخت و گاهی حتی غیرممکن است. خیلی‌ها هم امکان ورود به کار حرفه‌ای پیدا نمی‌کنند؛ برای همین برخی وارد حوزه تبلیغات می‌شوند از جمله کپی‌رایتر، نویسنده آگهی و تبلیغات، مدیر خلاقیت و ایده‌پردازی. برخی جذب صداوسیما می‌شوند، مخصوصاً بچه‌هایی که از شهرستان آمده‌اند تهران یا در شهرستان زندگی می‌کنند. عده‌ای مشغول تدریس می‌شوند، تدریس کنکور هنر و مربی تئاتر در مدارس. بخش دیگری نیز وارد شغل‌های آزاد می‌شوند.

زیستن در برزخ، به انتظار فرصت‌ها

این کارگردان که تا امروز چندین کار در جشنواره‌ تئاتر فجر، جشنواره بین‌المللی مبارک و برخی سالن‌های تئاتر روی صحنه برده است، وضعیتِ برزخی کارگردانی تئاتر را این‌طور تشریح می‌کند:

کارگردان تئاتر کسی نیست که هر روز سر کار باشد. او ممکن است در طول سال تنها یک تئاتر کار کند که قاعدتاً کفاف یک زندگی معمولی را نمی‌دهد. با سالن‌های تئاتر کم است، تماشاگر کافی نیست. سرمایه‌گذار هم نیست.  تنها در موارد نادر است که یک کارگردان می‌تواند در طول سال، کارهای زیادی روی صحنه ببرد، که آن هم باید خیلی شناخته‌شده و به‌قول معروف سلبریتی تئاتر باشی، که چنین مواردی بسیار کم است. اگر بخواهم به‌عنوان کسی که تقریباً بیست سال کار تئاتری می‌کند بگویم، در بسیاری مواقع به دلیل همین وضعیت بد اقتصادی، به سمت تبلیغات و ایده‌پردازی و تیزر تبلیغاتی رفتم یا نوشتن فیلم‌نامه انیمیشی. در کنار اینها، تدریس تئاتر هم انجام می‌دهم، که این هم درآمدش بسیار ناچیز است.

در ایران، ورود به عرصه تئاتر در وهله نخست به معنای پذیرش عدم امنیت شغلی‌ست. تئاتر در حد تفنن مطرح است. اغلب کارگردانان تئاتر در پی ورود به تلویزیون یا سینما هستند.

در سال‌های دهه ۱۳۹۰ خصوصی‌سازی تئاتر در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. تماشاخانه‌های خصوصی رشد کردند چنانکه در محدوده تئاتر شهر و تالار وحدت بیش از ۲۰ سالن تئاتر ساخته شد که برخی در دوران همه‌گیری ویروس کرونا تعطیل شدند. او می‌گوید:

بهتر است دانشجویان تئاتر، پیش از فارغ‌التحصیلی، یک گروه‌ تئاتری در دانشگاه تشکیل بدهند و کم‌کم با آن گروه، وارد کار حرفه‌ای شوند و به‌روی صحنه بروند. خود من هم با بچه‌های دانشکده سینماتئاتر و هنرهای زیبا اجراهایی رفتیم، اما مشکل اصلی که گریبانگیر ما ایرانی‌ها است، همین است که این گروه‌ها پس از مدتی فرومی‌پاشد.

وضعیت کارگردانان تئاتر به دلیل محدودیت‌های برشمرده چنان است که ممکن است به عشق تئاتر تن به کار رایگان دهند یا حتی گاهی هم زیان مالی را به جان بخرند. او می‌گوید:

کارگردان اکثر مواقع از جیب هزینه می‌کند تا فقط کارش را روی صحنه ببرد. کارگرانی، بازیگری نیست که شما انتخاب شوید و شانس بازی در یک فیلم یا تئاتر که چندین بازیگر می‌خواهد، همیشه بیشتر است از کارگردانی. از این نظر، پیداکردن کار برای یک کارگردان تئاتر همیشه سخت است. در کارگردانی تئاتر شما خودت باید استارت کار را بزنی و خیلی متکی به خودت باشی. شما وقتی کارگردانی جز در موارد اندک، کسی از شما دعوت نمی‌کند که بیا این کار را برای ما کارگردانی کن. برای همین هم‌زمان بازیگر و نویسنده هم خودت باید باشی.

او در ادامه یادآوری می‌کند که اصولاً کارگردانی تئاتر در ایران به عنوان یک شغل ثابت مطرح نیست. موانع دیگری هم البته در میان است:

در این شرایط فکر نکنم در ایران، شغل ثابتی به‌نام کارگردانی تئاتر داشته باشیم. این سخت‌ترین بخش کارگردانی است. مشکل دیگری که پیش پای کارگردان است، وزارت ارشاد است که یا کار شما را سانسور می‌کنند یا جلوی آن را می‌گیرند. در این شرایط چگونه می‌توانی به صورت حرفه‌ای کار کنی و درآمدزایی داشته باشی؟

رابطه پرتنش با دولت‌ها، فقدان چشم‌انداز روشن

در این سال‌ها رابطه دولت با هنرمندان تئاتر پرتنش بوده و با این‌حال آن‌ها به حمایت دولتی وابسته‌اند. او درباره این رابطه ویژه، نیاز به آزادی بیان از یک‌سو و از سوی دیگری وابستگی به نهاد سانسورگر می‌گوید:

نهادهای فرهنگی و دولتی معمولا نگاه سفارشی به تئاتر دارند و حمایت‌شان نیز مناقشه‌برانگیز است. به نظر من باید حمایت باشد، چون به‌جز موارد استثنایی، هزینه‌های یک تئاتر از فروش بلیت حاصل نمی‌شود. اما اینکه چه سازوکاری از طرف دولت باشد، مهم است. یعنی این‌که رانت و سانسور و خواسته‌های ایدئولوژیک نباشد و این حمایت، آزادانه  و بدون توقع باشد، در این صورت، این حمایت می‌تواند کمک‌کننده باشد.

چالشی وجود دارد بین هنرمندان تئاتر و دولت‌ها در جمهوری اسلامی. هنرمندان دلبسته‌ی صحنه‌اند و به حمایت مالی نیاز دارند، دولت‌ها اما دلبسته‌ی آمار و در پی آمارسازی‌اند برای نمایش «رونق».

لیلا لاریجانی (متولد ۱۳۶۱) فارغ‌التحصیل کارشناسی و کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر است. او معتقد است که فارغ‌التحصیلان تئاتر در هر گرایشی که باشند، به دلیل اینکه تئاتر از ‌نظر اقتصادی، درآمد چندانی ندارد، به سمت سینما کشیده می‌شوند و در همان حال در کنار سینما، کار تئاتر می‌کنند. او  می‌گوید:

چون زمینه کاری برای کارگردانی بسیار محدود است و ظرفیتی که برای جذب دانشجو وجود دارد در تناسب نیست با امکانات موجود در تئاتر کشور، بسیار انگشت‌شمارند فارغ‌التحصیلانی که جذب دنیای حرفه‌ای تئاتر می‌شوند. حتی اگر هم وارد دنیای حرفه‌ای بشنوند، باز درآمد چندانی ندارند. باید توجه کرد که اصولاً تئاتری‌ها جزو کم‌درآمدترین قشرهای هنری هستند؛ مگر اینکه از تئاتر به سینما و تلویزیون گریز بزنند و زمینه‌ای فراهم شود برای کارکردن در هر سه حوزه. در این صورت شما می‌توانید در تئاتر ادامه بدهید. خود من هم جذب تلویزیون شدم و بعد از تلویزیون، جذب سینما. بااین‌حال، من هم نمی‌توانم بگویم دانش‌آموخته تئاتر هستم و به صورت حرفه‌ای یک تئاتری هستم و از طریق تئاتر گذران می‌کنم. تئاتر فقط یک واسطه‌ است برای ورود به عرصه‌های دیگر هنری. همین.

هنرمندان تئاتر، از جمله کارگردانان اما دلبسته تئاتر هستند. تئاتر به زندگی بسیاری از آن‌ها معنا می‌دهد و زندگی را برای آن‌ها دلپذیر می‌کند. در حالی‌که برای مسئولان فرهنگی کشور آمارسازی برای نمایش «رونق» در اولویت است. لاریجانی می‌گوید:

اگرچه تئاتر مسأله اول ذهنی‌ و زندگی فارغ‌التحصیلان تئاتر است، اما برای حکومت و نهادهای فرهنگی نه! به بیان دیگر، کارگردانی تئاتر، برای نهادهای فرهنگی به شکل یک بیلان کاری است که می‌خواهند  به بالادستی خود ارائه کنند که به طور مثال، چه تعداد سالن باز است و چند تئاتر در سال اجرا می‌رود. تئاتر برای اینها، یک حالت آماری است، فراتر از آن، اهمیت چندانی ندارد. به‌نظر نمی‌رسد که بود و نبودش اهمیتی برای آنها داشته باشد. شاید حتی اولویت بر نبودن آن باشد.

بحران‌های معیشتی و حذف کالاهای فرهنگی از سبد خانوار را هم نباید از نظر دور داشت. لاریجانی می‌گوید:

برای جامعه‌ای که غم نان دارد، دیگر کالای فرهنگی آن‌هم تئاتر، دغدغه و مساله نیست. تا غم نان را پشت سر نگذارید، چگونه می‌توانید به تئاتر بروید، آن‌هم تئاتر که یک کار اندیشه‌ورز و جدی است؟ شاید وضع سال‌های قبل کمی بهتر بود، اما در سال‌های اخیر، به ویژه بعد از کرونا و اعتراضات، تئاتر به حاشیه رفته است؛ چون قابلیت‌های سینما را ندارد. اگر سالن‌های سینما خالی شد، از طریق پلتفرم‌های خانگی و آنلاین، توانست همچنان باقی بماند، اما تئاتر جز در سالن تئاتر، کجا می‌تواند درآمدزا باشد؟ اقتصاد تئاتر زیرمجموعه‌ای از اقتصاد فرهنگ یک کشور است. در حال حاضر، آینده وضعیت اقتصادی  کشور ما چنان مبهم و پیچیده و ناروشن است که روی تئاتر سایه‌ای سنگین انداخته است؛ و این سایه، چیزی جز سیاهی برای آینده تئاتر دربرندارد.

علی حسنلو (۱۳۶۳-) از دیگر فارغ‌التحصیلان تئاتر است. او هم چشم‌اندازی برای تئاتر در ایران نمی‌بیند. می‌گوید:

من هم به عنوان یک تئاتری، هم به‌عنوان کسی که سال‌ها کار روزنامه‌نگاری کرده‌ام تصویری روشنی نمی‌بینم. تنها راهی که باقی مانده تلاش برای بقا است. در این وضعیت، هنر مستقل یعنی رفتن به پستوی خانه، و  هنر دولتی هم یعنی براساس منویات آنها، کاری را روی صحنه ببری درعوض گرفتن یک پول خوب. این دیگر اسمش هنر نیست؛ شو است. سانسور، تئاتر را تبدیل به یک شوی مسخره کرده است که فقط باید بروی در سالن تئاتر و به آن بخندی. این برای همه رشته‌های هنری صادق است و تئاتر بدتر از همه. اگر زمانی می‌گفتند تئاتر برای همه، الان تئاتر شده برای سانسورچی‌ها و سانسورکارها و سانسوربین‌ها.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.