دستگیری فعالان چپگرا در سایهی هشتگ «چپ هرگز نفهمید»
بهداد بردبار - گروهی از کاربران مجازی، نویسندگان اصلاحطلب و حتی فعالان مدعی دفاع از آرمان فلسطین همگی در یک صف ایستادهاند؛ گویی دیواری کوتاهتر از دیوار پژوهشگران مستقل نیافتهاند. چپگرایان امروز به جرم کاری که در سالهای ۱۳۴۰ و ۵۰ صورت گرفته همچنان محاکمه میشوند.


پژوهشگران و نویسندگان چپگرا چون پرویز صداقت، شیرین کریمی، مهسا اسداللهنژاد که با اتهامهای امنیتی بازداشت شدهبودند پس از ده روز، چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۴ آزاد شدند. پیشتر دیگرانی چون محمد مالجو و هیمن رحیمی نیز بازجویی و وسایل شخصیشان توقیف شده بود. دیگر فعال چپگرا افشین حیرتیان که از او با عنوان شهروند بهایی و مدافع حقوق کودکان نام برده شده دستگیر شده است. همچنین در روزهای گذشته ماموران امنیتی برای دستگیری کیوان مهتدی، نویسنده و فعال کارگری به خانهاش یورش بردند.
در حالیکه برخی از ناظران از «نرمتر شدن فضای سیاسی» سخن میگویند، این دستگیریها نشان میدهد که فضای سیاسی ایران همچنان بسته است و پژوهشگران، مترجمان و نویسندگان مستقل همچنان در معرض فشار و تهدید قرار دارند. این اتفاقها در حالی رقم میخورد که فضای مجازی ایران پر است از هشتگها و مطالبی که با زبانی تمسخرآمیز و پرخاشگر، هر صدای عدالتخواه، برابریطلب را به حاشیه میرانند. موج تازهی چپستیزی دیجیتال، همزمان با سرکوب میدانی و قضایی، نشان میدهد که سرکوب دیگر تنها در زندانها رخ نمیدهد، بلکه در شبکههای اجتماعی نیز بازتولید میشود؛ جایی که «اتهام» را پیش از بازجو، کاربران صادر میکنند. در حالیکه پیروزیهایی مانند کاترین کانولی، گابریل بوریچ و زهران ممدانی در رسانههای جهانی نشانهای از بازگشت سیاست عدالتخواهانه تعبیر میشوند، در فضای فارسیزبان اغلب با موجی از تمسخر، خشم و چپستیزی روبهرو میشوند؛ همانطور که پیروزی خاویر میلی با استقبال پرشور کاربران راستگرای ایرانی همراه شد.
سه جبهه علیه چپ
در فضای سیاسی امروز ایران، سه نیروی بهظاهر ناهمگون اما همپوشان در نفی و حمله به جریانهای چپ فعالاند:
- نخست، سلطنتطلبان که میراث پهلوی را «عصر طلایی توسعه» میخوانند و چپگرایان را مسئول فروپاشی آن میدانند؛ چپگرایان را اغتشاشگر و مانع توسعه ایران میدانند.
- دوم، چپگرایان مدافع نظام که خود را ضدامپریالیست مینامند اما معترض حضور صدای مستقل هستند.
- و سوم، اصلاحطلبان طرفدار بازار آزاد که در دفاع از منافع طبقات مرفه، اندیشهی عدالت اجتماعی را مانعی بر سر راه توسعه میبینند.
همین سه جریان، گاه و بیگاه و به شکلی هماهنگ، در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی به چپگرایان مستقل حمله میکنند؛ همانهایی که نه دل در گرو سلطنت دارند، نه به نهادهای امنیتی وابستهاند، و نه به منطق بازار آزاد ایمان آوردهاند.
این در حالی است که ما در آستانهی هیچ انتخاباتی نیستیم و نیروهای چپ حتی در سطح نمادین، شانسی برای دستیابی به قدرت ندارند. بسیاری از جریانهای رقیب در ساختار «نظام ولایی» اساساً راهی به قدرت ندارند. با اینحال، گویا حذف اندیشهی چپ برای همهی جناحها، از راست اصلاحطلب تا سلطنتطلب، به ضرورتی مشترک بدل شده است.
در یکی از گفتوگوهای اخیر با محور فلسطین، همایون جعفری در گفتوگو با برنامهی جدال توضیح میدهد که وزارت اطلاعات مانع از برگزاری راهپیمایی گروه مستقل حمایت از فلسطین شده است. علی علیزاده در این گفتوگو میپرسد که آیا شما عضو گروههای سوسیالیستی هستید، و پاسخ میشنود: «خیر».
جعفری سپس از فضای تناقضآمیز تهران سخن میگوید:
در پایتخت کلاسها و مدارس خصوصی بسیاری وجود دارد که سخنان تند و تیز مارکسیستی میگویند. سایت نقد اقتصاد سیاسی از سال ۱۳۹۱ فعال است و آقای پرویز صداقت آن را اداره میکند. تا زمانی که در سطح نظری و دانشگاهی بمانی، تشویقت میکنند؛ اما به محض آنکه موضعی ضداستعماری و ضدامپریالیستی بگیری، با تو برخورد میکنند.
چندی پس از پخش این گفتوگو، پرویز صداقت بازداشت شد. جعفری در همان نشست گفته بود:
سایت نقد اقتصاد سیاسی ما را اوپورتونیست مینامد، در حالی که ما در جامعهای اتمیزه توانستیم افراد را گرد هم بیاوریم.
همایون جعفری اعتراض دارد که افرادی چپگرا فعالیت علنی و قانونی انجام میدهند ولی وزارت اطلاعات مانع فعالیت گروه حمایت از فلسطین شده است.
همزمان با این دستگیریها، موجی از حملههای سازمانیافته علیه نیروهای چپگرا در فضای مجازی شکل گرفته است. هشتگ «چپ هرگز نفهمید» بار دیگر در شبکههای اجتماعی پر استفاده شد؛ آنهم به دنبال انتشار مقالهای از اکبر منتجبی در روزنامهی سازندگی؛ این هشتگ به یکی از ابزارهای اصلی کارزار علیه نیروهای چپگرا در فضای مجازی بدل شده است.

منتجبی، نویسندهی اصلاحطلب، در آن یادداشت که به بهانهی ساخت سریال «تاسیان» منتشر شد، چپگرایان را عامل «نفرت» معرفی میکند و با زبانی پر از داوری اخلاقی مینویسد:
آتش جهل چپها بود که به دست کارگران روشن شد. چپها بیش از آنکه قائل به تولید باشند، به تحریک علاقه دارند و با این رفتار، سرمایهی ملی را در هر زمانی ـ چه انسانی، چه صنعتی ـ در آتش شعار سوزاندند.
در چنین روایتی، چپگرایی نه به عنوان نحلهای فکری، بلکه همچون بیماری اجتماعی بازنمایی میشود؛ نوعی انحراف تاریخی که باید طرد یا نابود شود. این ادبیات، که از دل جریان اصلاحطلبی بیرون آمده است، نشان میدهد که چپستیزی دیگر محدود به جناح حاکم نیست. امروز، ائتلافی نانوشته میان اصلاحطلبان طرفدار بازار آزاد، نیروهای ضداستعماری مدافع نظام، و کاربران سلطنتطلب شکل گرفته است؛ سه جریانی که اگرچه در ظاهر رقیباند، اما در حذف و بیاعتبارسازی هر صدای عدالتخواه به اشتراک منافع رسیدهاند.
دایرهی دستگیری مدام گسترده میشود
پس از سرکوب شدید نیروهای سیاسی در دههی ۱۳۶۰، آنان که از اعدام گریختند، ناچار به تبعید یا انزوا شدند. در سه دههی بعد، نسل تازهای از فعالان کوشید با تشکیل تشکلهای صنفی، مدنی و فرهنگی، زندگی را در جامعهای تحت سلطهی سرکوب «قابل زیست» کند. اما تجربه نشان داد که حتی فعالیت صنفی نیز از برخورد امنیتی مصون نیست.
از سندیکای کارگران شرکت واحد و بازداشتهای پیدرپی منصور اسانلو، ابراهیم مددی و رضا شهابی گرفته تا احکام سنگین برای معلمان فعال صنفی چون اسماعیل عبدی و رسول بداقی، همه نمونههایی از امنیتی شدن فعالیتهایی هستند که در اصل اجتماعی و مسالمتآمیز بودند.
در عرصهی حقوق بشر نیز اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، از جمله شیرین عبادی، نرگس محمدی، محمد سیفزاده، عبدالفتاح سلطانی و محمدعلی دادخواه، با احکام سنگین زندان یا تبعید مواجه شدند.
در کنار این گروهها، چهرههایی مانند بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده که از درون ساختار قدرت کوشیدند اصلاحات درونزا را پی بگیرند نیز از موج سرکوب در امان نماندند. حتی فعالانی که به مسائل محیطزیست پرداختند، چون کاووس سیدامامی، با اتهامهای سنگین روبهرو شدند و سرنوشتی تراژیک یافتند.
اما در روزهای اخیر، دایرهی سرکوب به حوزهای تازه کشیده شده است: دانشپژوهان و نویسندگان چپگرا. افرادی که نه عضو حزب سیاسیاند و نه در رأس سازمانی صنفی قرار دارند، بلکه صرفاً به پژوهش و تولید اندیشهی انتقادی مشغولاند. با این حال، آنان نیز با اتهامهای امنیتی بازداشت یا احضار میشوند.
تفاوت اینجاست که در این موج تازه، گروهی از کاربران مجازی، نویسندگان اصلاحطلب و حتی فعالان مدعی دفاع از آرمان فلسطین همگی در یک صف ایستادهاند؛ گویی دیواری کوتاهتر از دیوار پژوهشگران مستقل نیافتهاند. چپگرایان امروز به جرم کاری که در سالهای ۱۳۴۰ و ۵۰ صورت گرفته همچنان محاکمه میشوند.
در جهان آرمانی این افراد کسی از حقوق کارگران، بیمههای درمانی عمومی و آموزش عمومی نمیگوید. آنچه مهم است ظفرمندی صاحبان سرمایه است و لاغیر.






نظرها
نظری وجود ندارد.