مهرگان ادب: قضاوت بین سیب و پرتقال با یک معیار
حسین نوشآذر - وقتی سه اثر از هفت نامزد نهایی جایزه مهرگان در خارج از ایران منتشر شده باشند، آیا میتوان ادعا کرد که این جایزه مرز بین ادبیات تبعید با بدنه اصلی ادبیات ایران را از میان برداشته؟ این پادکست با واکاوی یک چالش اساسی نشان میدهد که چگونه داوری یکسان آثاری که زیر تیغ سانسور و در آزادی پدید آمدهاند نه تنها قضاوتی ناعادلانه که تهدیدی برای هویت مستقل هر دو جریان ادبی است.

عکس: کافه شوکا از پاتوغهای نویسندگان
در یک نگاه کوتاه:
این پادکست به چالش بنیادین داوری یکسان آثار ادبی تولیدشده در دو فضای کاملاً متفاوت میپردازد - از یک سو آثاری که زیر سقف سنگین سانسور در ایران با زبان ایهام و نماد خلق میشوند، و از سوی دیگر آثاری که در فضای آزاد خارج از ایران با صراحت و بیپروایی نوشته میشوند. پرسش محوری این است: چگونه میتوان این دو گونه ادبی متمایز را با معیارهای یکسان سنجید؟ این تحلیل با بررسی هزینههای پنهان هر دو فضا از خودسانسوری در داخل تا فشارهای اجتماعی در تبعید، پیشنهاد میکند که به جای جستجوی «برنده»، باید به اصالت اثر در بستر تولید آن توجه کرد، همانگونه که نهادهایی مانند انجمن بینالمللی قلم با ایجاد بخشهای جداگانه برای نویسندگان زندانی یا تبعیدی عمل میکنند.
میشنوید:
این پادکست را میتوانید علاوه بر سایت زمانه در پلاتفرمهای اسپاتیفای، ساوندکلاد و کستباکس هم بشنوید.








نظرها
فرزانه
مطلب و مقایسه جالبی بود، اما این اولین بار نبود که نویسندگان ایرانی مهاجر و تبعیدی جوایز ادبی را در داخل کشور دریافت کرده اند. سال ها پیش رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی که در امریکا منتشر شده بود جایزه بیناد هوشنگ گلشیری را از آن خود کرده بود.
اشکان
...گزاره مقایسه سیب و پرتقال نشان میدهد که [گوینده] تا چه اندازه ... [به مبحث ناآشنا] است. آقای نوش آذر چون استدلال منطقی ندارند به یک قیاس معالفارق (False Analogy) روی آوردهاند. وقتی میگویی: گروه A داخل کشورند و گروه B خارج، پس آثارشان قابل مقایسه نیست. این یک قیاس معالفارق است، چون محل زندگی معیار سنجش تولید ادبی نیست. تاریخ ادبیات را مرور کنیم. بسیاری شاهکارها از درون زندانها سربرآوردهاند. ضمن اینکه هویت ادبی، زبان، زیباییشناسی، تمها و مهارت در نوشتن میتوانند مشترک باشند. بعد هم مقایسه مهرگان با Pen نشان میدهد که ... سوراخ دعا [گم شده] است. پن یک موسسه و نهاد بین المللی است با حامیان مالی بزرگ و در سطح نهادهای فرهنگی کشورها، حال آنکه مهرگان تنها با پشتوانه مالی و فکری بنیانگذار تنهایش، این همه سال دوام آورده، آن هم در میان طوفانها و تهدیدها. تصور کنید که جایزه مهرگان به برندگان فقط یک لوح و تندیس است که مجموعا 50 دلار نمی ارزد، اما به لحاظ نمادین حتی قابل مقایسه با پن نیست و میتوان آن را به حق نوبل ادبیات ایران تلقی کرد.