«ما هنوز زندهایم»: صدای مقاومت توماج صالحی در برابر سرکوب
وحید امیری - توماج صالحی، رپر معترض که در جریان قیام ژینا بازداشت شد و تا مرز اعدام هم پیش رفت، با انتشار ترانه «ما هنوز زندهایم» از یک آلبوم همنام، بار دیگر صدای مقاومت و امید را در برابر سرکوب بلند کرده است. این اثر که به الهه حسیننژاد و زنان شجاع ایران تقدیم شده، نهتنها یک ترانه، بلکه سندی از پایداری و اتحاد در برابر بیعدالتی است.

توماج صالحی
ترانه «ما هنوز زندهایم از سرودههای سجاد و کاورآرت آلبوم هم کاری از جاستسی (JustC) است. صالحی در یوتیوب درباره این اثر نوشت:
از آتش که بیرون بیایی، اگر دوام آورده باشی، حالا همه آبدیده شدنت را میبینند. ما با هم از آتش گذشتیم. قدرت اتحاد انسانها بینهایت است. ما یک تفکر متحد داریم به نام "آزادیخواهی".
او این ترانه را به الهه حسیننژاد و دختران شجاع ایران که برای حقوق اولیه خود هزینههای سنگینی پرداختهاند، و همچنین به مردان شریفی که حامی زنان سرزمینشان بودند، تقدیم کرده است. الهه حسیننژاد، اهل اسلامشهر، در چهارم خرداد سال جاری نزدیک میدان آزادی تهران مفقود شد و پیکرش در ۱۵ خرداد پیدا شد.
ترانهای از دل آتش: پیام آزادیخواهی
مضمون اصلی ترانه «ما هنوز زندهایم» به عنوان یک اثر اعتراضی، همانا مقاومت، پایداری و امید در برابر فشارها و محدودیتهاست. توماج صالحی در این ترانه همچنان به صراحت منتقد وضعیت کشور، بیعدالتیها و سرکوبهاست، اما همزمان بر ادامه مبارزه و زنده ماندن امید تأکید میکند. این ترانه با به کارگیری استعارههای قدرتمند بازتاب دهندهی امید جامعهای است که علیرغم شکست مقطعی، خود را در یک نبرد طولانیمدت میبیند. تأکید مکرر بر «اتحاد» و «جاری بودن مانند رود» نشان میدهد که جنبش اجتماعی به جای محو شدن، به اشکال زیرزمینی و فرهنگی مهاجرت کرده و در قالب هنر اعتراضی بازتولید میشود. این اثر میخواهد با تبدیل یأس به خشم سازمانیافته، امکان تداوم مقاومت را فراهم کند.
با توجه به تنشهای ژئوپلیتیکی به ویژه بعد از جنگ ایران و اسرائیل، بحرانهای ژرف معیشتی، سردرگمی مردم در شرایط کنونی، اختلافات داخلی و جناحی و تشتت اپوزیسیون و در همان حال تمرکز نظام بر مسائل امنیت ملی، این ترانه نشان میدهد که چگونه جنبشهای اجتماعی داخلی میتوانند در سایهی بحرانهای بینالمللی و داخلی به حاشیه رانده شوند، اما کاملاً از بین نروند.
صالحی با شعاری مانند «ما هنوز زندهایم» به آگاهی طبقاتی و حافظهی جمعی اشاره میکند که علیرغم سرکوب و انشقاق، همچنان پابرجاست. این ترانه به مثابه «سند مکتوب» اعتراض ثابت میکند که شکست مقطعی به معنای نابودی گفتمان اعتراض نیست، بلکه آن را به فضای غیررسمی (موسیقی، شعارهای دیواری، شبکههای اجتماعی) منتقل میکند.
این اثر را شاید هم در یک نگاه کلیتر بتوان پاسخی به «سیاست ترس» دانست که نظام حاکم از طریق آن جامعه را کنترل میکند. صالحی با جملهای مانند «از ترس میترسم از تو نه» به وارونگی گفتمان قدرت میپردازد و نشان میدهد که اکنون این سیستم است که از تداوم مقاومت میترسد. ترانه پیشبینی میکند که سرکوب تنها به افزایش انرژی اعتراضی میانجامد و جنبش در نخستین فرصت مجدداً شعلهور خواهد شد.
موسیقی در خدمت مبارزه: فرم و محتوای هماهنگ
بیت سنگین و مینیمال، با ضربآهنگ کوبهای قوی و بیس محکم، بستری خشن و جدی فراهم میکند که کاملاً با فضای اعتراضی، خشمآلود و انقلابی متن ترانه هماهنگ است. فقدان ملودی پیچیده، توجه شنونده را کاملاً معطوف به کلام میکند و به واژهها اجازه میدهد در مرکز توجه قرار گیرند. فلو و اجرای صریح و بدون لعاب توماج، که بر تأکیدگذاری روی کلمات کلیدی مانند «زندهام»، «یاغی»، «انفجار»، «اتحاد» و «جار میزنیم» متمرکز است، حس فوریت و بیپروایی شاعر را منتقل میکند. تغییرات ریتمیک او در بخشهای مختلف ترانه، برای مثال در انتقال از بخشهای روایی به بخشهای جمعی و شعارگونه («ما هنوز زندهایم»)، هوشمندانه بر هیجان و انرژی جمعی میافزاید و احساس یک ندا یا فراخوان عمومی را ایجاد میکند.
این هماهنگی کامل بین فرم و محتوا، ترانه را از یک اثر سرگرمیمحور صرف به یک «سلاح فرهنگی» و ابزار مبارزه نمادین تبدیل کرده است. موسیقی خام و بیپیرایه، تصویری از یک مبارز خسته اما تسلیمناپذیر را ترسیم میکند که نیاز به هیچ آرایش و تزئینی ندارد؛ حرفش صادقانه و مستقیم است. بنابراین، انتخاب آگاهانه توماج برای اولویت دادن به ریتم بر ملودی و قدرت صدا بر زیباییآوایی، نه یک ضعف، بلکه نقطه قوت این اثر است. این سبک، بازتابی صادقانه از «زبری» و «سختی» شرایطی است که ترانه از آن سخن میگوید و به یک معنا، پیام مقاومت و امید را باورپذیرتر و تاثیرگذارتر میکند. در این اثر، موسیقی کاملاً در خدمت شعر است تا حداکثر تاثیر اجتماعی و سیاسی خود را بگذارد.
سرود اتحاد: کارکرد اجتماعی و آیینی
سرانجام این نکته را نباید فراموش کرد که «ما هنوز زندهایم» از یک کارکرد آیینی و جمعی هم برخوردار است: ساختار تکرارشونده بخشهایی مانند «ما هنوز زندهایم» و ریتم یکنواخت و قوی، این ترانه را به یک سرود (Anthem) یا شعار جمعی تبدیل میکند. بنابراین، این اثر تنها یک بیان فردی نیست، بلکه ابزاری برای ساختن هویت جمعی و تقویت حس همبستگی است. این بعد اجتماعی موسیقی، نقش آن را از یک اثر هنری صرف به یک کنش اجتماعی فعال ارتقا میدهد.
نظرها
نظری وجود ندارد.