ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
بیستمین سالگردمان را با ما جشن بگیرید و به رسانه خودتان هدیه تولد دهید!
USD EUR / All

دماوند قربانی خلأ مدیریتی: از معادن بسته‌شده تا ویلاسازی و گردشگری بی‌ضابطه

ساسان نویدی - کوه دماوند، نماد ملی ایران، با تعطیلی هشت معدن پس از دهه‌ها مبارزه کنشگران مدنی از تخریب‌های گذشته نجات یافت، اما اکنون در برابر موج ویلاسازی‌های غیرقانونی، جاده‌های فرعی مخرب و گردشگری فراتر از ظرفیت، به دلیل ناهماهنگی بین‌دستگاهی و غیبت نظارت مؤثر نهادهایی مانند میراث فرهنگی و محیط‌زیست، در معرض نابودی قرار دارد؛ وضعیتی که ثبت جهانی آن را پس از بیش از یک دهه انتظار، ناممکن ساخته است.

کوه دماوند به آن عظمت و بلندی، تصویری از یک بحران مدیریتی و حفاظتی را در یک قاب مقابل دیدگان ما قرار می‌دهد. در این قاب توقف تخریب‌های گسترده گذشته در اثر فعالیت معادن نه محصول حکمرانی مؤثر، بلکه حاصل پایداری طاقت‌فرسای کنشگران مدنی بوده است. اکنون نیز این اثر ملی با تهدیدهایی جدید و جدی، از جمله ویلاسازی‌های بی‌ضابطه، شبکه‌ای از جاده‌های فرعی مخرب و گردشگری غیرمسئولانه، که همگی ناشی از خلأ نظارتی و ناهماهنگی بین‌دستگاهی هستند، روبروست. این شرایط، شکاف عمیقی را بین ادعاهای حفاظتی مسئولان و واقعیت میدانی آشکار می‌کند و دماوند را به عرصه‌ای برای تقابل منافع اقتصادی قدرتمند و اراده‌های پراکنده برای نجات آن تبدیل کرده است.

مهم‌ترین تهدید گذشته علیه کوه دماوند، فعالیت‌های معدنی بی‌ضابطه و گسترده بود که از سال‌‌های دهه ۶۰ و توسط نهادهای قدرتمدی مانند بنیاد مستضعفان، اداره اوقاف و شهرداری‌ها آغاز شد. این معادن نه‌تنها از منابع کوه، به برداشت غیراصولی می‌کردند، بلکه باعث تخریب گسترده عرصه‌های طبیعی شدند.

در مقابل این تخریب سازمان‌یافته، نقش کنشگران و انجمن‌های مردمی مانند انجمن دوستداران دماوند کوه، تعیین‌کننده و حیاتی بود. این گروه‌ها از اواخر سال‌های دهه ۸۰ با پیگیری‌های مستمر و طاقت‌فرسا، برای توقف این تخریب‌ها مبارزه کردند. موفقیت آنان در تعطیلی هشت معدن فعال، از جمله معدن ملک‌آباد پس از شش سال و نیم تلاش و با نیاز به مداخله مستقیم رئیس قوه قضائیه، به وضوح نشان می‌دهد که توقف این تخریب‌ها نه محصول عملکرد طبیعی نهادهای نظارتی، بلکه حاصل پایداری و مقاومت جامعه مدنی بود. مهدی مسچی، نماینده انجمن دوستداران دماوند کوه در گفت‌وگو با پیام ما می‌گوید:

 ملک‌آباد، آخرین معدنی بود که در سال ۱۳۹۹ و بعد از شش سال و نیم تلاش ما فعالان بسته شد. این معدن مجوز برداشت در ۷۲۰ هکتار را داشت، اما به بیش از ۱۳۰۰ هکتار تجاوز کرده و تا ارتفاع دو هزار و ۴۳۰ متری تخریب شده بود.

تهدید تازه برای دماوند: ویلاسازی‌های غیراصولی

تهدید تازه و به همان اندازه‌ی معدن‌کاوی مخرب و جدی برای دماوند، موج ویلاسازی‌های غیراصولی در حریم این کوه است. این ساخت‌وسازها عمدتاً در دامنه شمالی و شمال شرقی و در روستاهایی مانند ناندل، حاجی‌دلا و میان‌ده در جریان است. نگران‌کننده‌تر آنکه این اقدام‌ها با استفاده از  خلاهای قانونی مانند «مستثنیات» و حتی با همراهی برخی دهیاری‌ها پیش می‌رود که خود نمایانگر ضعف مدیریت یکپارچه و نفوذ ذی‌نفعان محلی برای غارتگری طبیعت و سوداگری‌ست.

 شبکه گسترده جاده‌های فرعی به‌جای‌مانده از دوران معادن، به کانالی برای تخریب مداوم تبدیل شده‌اند. این جاده‌ها نه‌تنها باعث نابودی پوشش گیاهی و ایجاد گرد و خاک می‌شوند، بلکه دسترسی بی‌ضابطه را برای کوهنوردان و گردشگران فراهم می‌کنند.

چشم‌انداز پیشِ روی دماوند در گرو عزمی ملی و فرادستگاهی است که در عمل، در حاکمیت جمهوری اسلامی و با توجه به منافع گروه‌های ذی‌نفع نمی‌توان انتظار تحقق آن را داشت.

پدیده صف‌های طولانی کوهنوردان در مسیر قله، استفاده از موتور و قاطر برای حمل بار تا ارتفاع‌های بالا، و صعود از مسیرهای غیرمجاز، همگی گواهی بر گردشگری غیرمسئولانه و فراتر از ظرفیت اکولوژیک کوه است.


در پس تمامی این تهدیدها، یک خلأ مدیریتی و نظارتی مشهود وجود دارد. سازمان‌های متولی مانند میراث فرهنگی، منابع طبیعی و محیط‌زیست حضور فعال و مؤثری   ندارند.  غیبت نهادهای حاکمیتی باعث شده تا هیچ‌گونه برنامه مدونی برای ساماندهی گردشگری، جمع‌آوری پسماند، کنترل ساخت‌وسازها و به‌طور کلی مدیریت یکپارچه این اثر ملی وجود نداشته باشد. مهدی مسچی، نماینده انجمن دوستداران دماوند کوه در گفت‌وگو با پیام ما می‌گوید:

متأسفانه در این سال‌ها حضور فعالی از میراث‌فرهنگی ندیدیم. ما با گردشگری غیرمسئولانه در این کوه روبه‌روییم. ... دستگاه‌های مسئول پاسخ دهند که آیا براساس ضوابط حفاظتی از کوه‌های خاص، این رفت‌وآمدها درست است؟ چرا کوهی که بیش از یک دهه از ثبت ملی آن می‌گذرد، چنین وضعیتی دارد؟

دماوند در دور باطل دیگری از تخریب آهسته، مبارزه پراکنده کنشگران و وعده‌های رسمی بی‌پشتوانه باقی خواهد ماند و پرونده ثبت جهانی آن در فهرست انتظار یونسکو، به انتظاری بی‌پایان تبدیل خواهد شد و دور نیست زمانی که دماوند هم به یک ویرانه بدل گردد.

یک چالش ساختاری: تعدد مراکز تصمیم‌گیری

اساسی‌ترین چالش ساختاری، پراکندگی شدید مدیریتی و نبود یک نهاد متولی واحد و مقتدر برای حفاظت از میراث طبیعی مانند دماوند است. این کوه در میانه تداخل وظایف و گاه رقابت نهادهای متعددی مانند وزارت میراث فرهنگی، سازمان محیط زیست، سازمان منابع طبیعی، وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت)، وزارت کشور (دهیاری‌ها)، وزارت راه و شهرسازی و استانداری‌ها قرار گرفته است. این چنددستگاهی نه تنها هماهنگی را ناممکن می‌کند، بلکه به بهانه‌ای برای شانه خالی کردن هر نهاد از مسئولیت و انداختن تقصیر به گردن نهادی دیگر تبدیل شده است. فقدان یک مدیریت حوزه‌ای یکپارچه، هرگونه برنامه جامع حفاظتی را از همان ابتدا با شکست مواجه می‌سازد.  علی قمی اویلی ، متخصص میراث طبیعی جهانی در گفت‌وگو با پیام ما می‌گوید:

کارگروه باید با حضور دستگاه‌های مرتبط از جمله وزارت کشور، وزارت میراث‌فرهنگی، سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت جهادکشاورزی و نهادهای تابعه آن، وزارت راه‌و‌شهرسازی و نیز نهادهای مسئول در حوزه کاربری اراضی و طرح‌های هادی روستایی، فدراسیون کوهنوردی و نمایندگان انجمن‌های مردم‌نهاد تشکیل شود. ... میراث طبیعی ماهیتی بین‌بخشی دارد. وزارت میراث‌فرهنگی در این میان بیشتر نقش هماهنگ‌کننده و نقش اداری تهیه و ارسال پرونده و نماینده ایران در کنوانسیون ۱۹۷۲ را دارد. اما مدیریت و حفاظت قبل و بعد از ثبت جهانی، جزو وظایف دستگاه‌هایی مانند سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان منابع‌طبیعی است. ... همین چندبخشی بودن تصمیم‌گیری، انتخاب آثار طبیعی برای ثبت جهانی را پیچیده‌تر کرده است.

به این ترتیب در ساختار فعلی، منافع اقتصادی کوتاه‌مدت و نهادهای قدرتمند، بر اراده حفاظتی سبقت می‌گیرند.  

مهم‌ترین موانع ثبت جهانی دماوند

مهم‌ترین موانع ثبت جهانی دماوند، نه در ارزش جهانی آن که امری مسلم است، بلکه در کاستی‌های جدی مدیریت و حفاظت ریشه دارد. این موانع عمدتاً شامل فعالیت معادن، گردشگری بی‌رویه و فراتر از ظرفیت اکولوژیک، ساخت‌وسازهای ناهماهنگ در دامنه کوه و ناتوانی در ایجاد یک نظام حکمرانی یکپارچه بین دستگاه‌های متعدد مسئول است. این چالش‌ها باعث می‌شوند پرونده دماوند نتواند در مرحله ارزیابی فنی یونسکو، که بر معیارهای سختگیرانه «حفاظت و مدیریت» تأکید دارد، موفق شود. علی قمی اویلی در گفت‌وگو با پیام ما می‌گوید:

داشتن معیارها و ارزش جهانی برای ثبت اثر شرط لازم است، اما شرط کافی نیست؛ اگر حفاظت و مدیریت دچار نقص باشد، کار پیش نمی‌رود... با شرایط فعلی مدیریت و حفاظت دماوند، نمی‌توانیم به‌راحتی این اثر را در فهرست میراث بشری ثبت کنیم و در این حالت، قطعاً پرونده در ارزیابی یونسکو رأی نخواهد آورد؛ چون بخش مدیریت و حفاظت ما ضعف دارد.

چشم‌انداز پیشِ روی دماوند در گرو عزمی ملی و فرادستگاهی است که در عمل، در حاکمیت جمهوری اسلامی و با توجه به منافع گروه‌های ذی‌نفع نمی‌توان انتظار تحقق آن را داشت. اگر بخواهیم خوش‌بین باشیم، اگر نامه‌ها و دستورهای اخیر سازمان منابع‌طبیعی با پشتوانه سیاسی و قضایی قدرتمند تبدیل به اقدام عملی شود و اگر یک کارگروه مقتدر با اختیارهایی فراگیر، همه تهدیدها از معادن تا ویلاها و گردشگری را ساماندهی کند، می‌توان امید داشت که روند تخریب متوقف و بستر برای ثبت جهانی پس از دهه‌ها فراهم شود. در غیر این‌صورت، که البته و متاسفانه محتمل‌تر به نظر می‌رسد، دماوند در دور باطل دیگری از تخریب آهسته، مبارزه پراکنده کنشگران و وعده‌های رسمی بی‌پشتوانه باقی خواهد ماند و پرونده ثبت جهانی آن در فهرست انتظار یونسکو، به انتظاری بی‌پایان تبدیل خواهد شد و دور نیست زمانی که دماوند هم به یک ویرانه بدل گردد.

منابع:

از همین نویسنده:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.