زربانگ: بازآفرینی موسیقی آیینی در ایران
وحید امیری ـ گروه زربانگ یزد با بازتعریف مفهوم کهن «موسیقی جمعی» در بافت ایران معاصر و با اجرا در فضاهای تاریخی و تأکید بر همنوایی جمعی به جای تکصدایی، تجربهای خلق میکند که در آن معماری تاریخی به ساز اصلی، و حضار به اجراکنندگان آیینی بدل میشوند. این رویکرد، موسیقی را از قالب مصرف فردی خارج کرده به خاستگاه عرفانی و جمعی خود بازمیگرداند.

گروه زربانگ یزد. عکس: اینستاگرام گروه
اکنون دیگر به مدت یکدهه است که همخوانی در ایران رایج شده. همخوانی (کر) که در سنتهای مسیحی ریشه دارد افراد با صداهای متفاوت در کنار هم قرار میگیرند و با تمرین و همافزایی، اثری یکپارچه و قدرتمند خلق میکنند که نمادی از اتحاد و همدلی است. گروه کر بهار به سرپرستی آرش فولادوند از گروههای پیشرو در این زمینه است. در ایران گروههای کر مادران در تهران و کرج و اصفهان و در برخی دیگر از شهرها مراکز فرهنگی بهطور منظم برگزار میشوند و در شبکههای اجتماعی هم مخاطبان گستردهای دارند.
یکی از گروههای خودانگیخته و مبتکر در این زمینه گروه زربانگ یزد است. این گروه به سرپرستی علی قهرمان، در زمینه موسیقی سنتی و مدرن کوبهای فعالیت میکند. این گروه با مجموعهای از نوازندگان سازهای کوبهای، اجراهای متعددی در مکانهای تاریخی مانند بازار چارسوق یزد برگزار کرده و با استقبال گسترده مواجه شده است.
زیباشناسی حذف مرکزیت در اجرای موسیقی
در اجرهای زربانگ که فاقد مرکزیت خواننده هم هست، فضا و مکان تاریخی بهعنوان ساز اصلی عمل میکند و نقش محوری در شکلدهی به تجربه موسیقایی ایفا میکند. طاقها، گنبدها و دیوارهای تاریخی بهمثابه پردههای صوتی، اکوستیک طبیعی ایجاد میکنند که طنین صداها را تقویت میکنند و غنا میبخشد.
در این رویکرد، ریتم، بهویژه ضرب زورخانه، از حالت همراهیکننده خارج شده و به روایتگر اصلی تبدیل میشود، گویی ضربان قلب جمعی را نمایندگی میکند. این دگرگونی، سلسلهمراتب سنتی زیباشناختی را برهم میزند و مکان را بهعنوان یک اجراکننده فعال معرفی میکند که با هر طنین، گفتوگویی با تاریخ و فرهنگ گذشته برقرار میسازد.
همخوانی در این اجرا به بافت صوتی اصلی تبدیل میشود. برخلاف اجراهای معمول که در آنها خواننده در مرکز و همراهیکنندگان در حاشیهاند، اینجا همخوانی بهعنوان زمینه، ریتم بهعنوان پیشزمینه و مکان بهعنوان چارچوب عمل میکنند. این ساختار، با حذف مرکزیت اگو و ستارهمحوری، به دموکراسی صوتی منجر میشود که در آن همه عناصر، از جمله تماشاگران، نقشی برابر دارند. تضاد میان ترانههای پاپ معاصر و فضای تاریخی، در کنار تداوم فرهنگی ریشهدار در سنت ایرانی، تجربهای سیال و جمعی را به ارمغان میآورد.
آیین شادمانی خودجوش شهری
پدیده گروههایی مانند زربانگ را باید در چارچوب «آیین شادمانی خودجوش شهری» درک کرد. زیباییشناسی این حرکت، نه در انضباط و ساختارهای ازپیشتعیینشده، که در انرژی خام، بینظمی هدفمند و توانایی خلق یک «حال جمعی» رهاییبخش نهفته است. این پدیده، برخلاف همخوانیِ مبتنی بر تمرین در سنت کر، ریشه در نیازی فوری و عاطفی دارد؛ نیازی به فراموشی دمیِ مشکلات معیشتی و فشارهای زندگی از طریق غرق شدن در ریتمی اولیه و فریادی مشترک.
این شکل از اجرا، اگرچه با موسیقی آیینی ایران خویشاوند است، اما با آن تفاوت بنیادین دارد: در آیینهای سنتی، هدف خروج از خود و اتصال به امر قدسی است، حال آنکه در اینجا هدف بازگشت به خودِ جمعی و تجربه حسیِ «با هم بودن» در دنیای معاصر است. گروههایی مانند زربانگ، یا همخوانیها در کنسرتها و حتی گروههای آموزش دیده مانند کر مادران را میتوان پاسخی زیباشناختی-اجتماعی به شرایط حاضر دانست؛ زیباییشناسیِ زنده بودن و مقاومت در برابر فشارها، که در آن مرز هنرمند و مخاطب محو شده و همه در یک آیین مشترک برای شادمانی و تابآوری مشارکت میکنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.