خلع سلاح نمادین: چگونه «نظام» شروین را «مجاز» کرد
حسین نوشآذر - حاجیپور با ترانه «برای»، به یک نماد بینالمللی مقاومت بدون مجوز تبدیل شده بود. انتشار آلبوم «واقعی» با مجوز ارشاد اسلامی، نشاندهنده یک تغییر استراتژی اساسی است: حرکت از مقاومت از حاشیه (تکآهنگهای غیرمجاز) به فعالیت از درون چارچوب. این یک گذار پرریسک هویتی است. «شروین» دیگر تنها صدای اعتراض نیست؛ حالا یک هنرمند دارای مجوز است که باید در محدوده خطوط قرمز تأییدشده عمل کند. این گذار، خود به تنهایی برای بسیاری از حامیان سابقش، یک تناقض ذاتی محسوب میشود.

شروین حاجی پور در نمایی از موزیک ویدیوی ترانه «آشغال»
شروین حاجیپور، خواننده و ترانهسرای برجسته ایرانی، با انتشار اولین آلبوم رسمی و مجاز خود به نام «واقعی» در دیماه ۱۴۰۴ (ژانویه ۲۰۲۶) از طریق موسسه فرهنگی هنری آراد، گام مهمی در مسیر حرفهای خود برمیدارد؛ این آلبوم پس از اخذ مجوزهای لازم از وبسایت رسمی او برای پیشفروش عرضه میشود و حاجیپور از طرفدارانش خواسته تا آن را به صورت قانونی تهیه کنند.
ترانه «برای» شروین حاجیپور، که در اوایل پاییز ۱۴۰۱ (سپتامبر ۲۰۲۲) منتشر شد، به سرعت به نماد اصلی اعتراضات سراسری ایران پس از مرگ ژینا (مهسا) امینی تبدیل شد. این ترانه، برگرفته از توییتهای کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی، فهرستی از آرزوها و اعتراضات روزمره مانند آزادی رقصیدن، بوسیدن در خیابان، و حقوق زنان را با تکرار کلمه «برای» بیان میکند و جایزه گرمی ۲۰۲۳ را در بخش بهترین ترانه برای دگرگونی اجتماعی دریافت کرد و میلیونها بار شنیده و به اشتراک گذاشته شد. اهمیت این اثر در تأثیرگذاری شگفتانگیزش بر جامعه جهانی نهفته است. تاوانی که حاجیپور پرداخت اما سنگین بود: بازداشت و نه فقط بازداشت که تحول او به نماد اتحاد.
ترانه «برای» با ساختار ساده و مینیمالیستی، قدرت خود را از محتوای اعتراضی مستقیم و فراگیر به دست میآورد؛ هر خط آن یک دلیل شخصی و اجتماعی برای تغییر را برجسته میکند، که این رویکرد باعث میشود شنونده احساس همذاتپنداری عمیقی کند. در مجموع ترانه مانند یک مانیفست جمعی عمل میکند. تحلیلگران موسیقی تأکید دارند که ماندگاری این اثر به دلیل فشردهسازی زمان و بیان فوری اعتراضات است. ترانه نه تنها سه نسل از ایرانیان را متحد کرد، بلکه با تکیه بر عناصر پاپ، مرزهای فرهنگی را درنوردید. هرچند برخی منتقدان داخلی آن را به دلیل محتوای اجتماعی و برخی هم به دلیل ماهیت مرکزگرایش تلویحاً یا آشکارا مورد انتقاد قرار دادند.
معامله پنهان یا تنها روزنهای برای نفسکشیدن؟
روند دریافت مجوز برای آلبوم موسیقی از وزارت ارشاد اسلامی ایران شامل مراحل اولیهای مانند ثبتنام در سامانه صدور مجوز دفتر موسیقی، ارائه درخواست کتبی توسط خواننده یا سرپرست گروه همراه با مدارک شناسایی (مانند کپی کارت ملی و شناسنامه)، نمونه اثر صوتی و متن ترانهها است؛ سپس، آثار برای بررسی محتوایی (شعر، ملودی و رعایت ضوابط فرهنگی) به شورای مربوطه ارسال میشود، که ممکن است نیاز به اصلاحات داشته باشد، و پس از تایید نهایی، مجوز انتشار صادر میشود، که کل فرآیند هم معمولاً چند هفته تا چند ماه طول میکشد.
دریافت مجوز برای آلبوم «واقعی»، لزوماً به معنای تأیید تمام محدودیتها نیست. این یک تلاش استراتژیک برای یافتن کوچکترین فضای ممکن برای نفس کشیدن هنری درون سیستم است.
حاجیپور در پاسخ به منتقدانش تأکید کرده که پس از سه سال ممنوعالکاری و بیکاری، مجوز را بدون خیانت به دست آورده و آن را در تضاد با منافع مردم نمیبیند، اما منتقدان به تناقض میان محدودیتهای اخیر او (مانند ممنوعیت ورود به باشگاه ورزشی یا اجاره خانه) با صدور مجوز اشاره میکنند و آن را نشانهای از معامله با نهادهای امنیتی میدانند. با این حال، برخی حامیان او استدلال میکنند که هنرمندان داخل کشور هزینههای سنگینی پرداختهاند و نباید از خارج قضاوت شوند. در حالی که رسانههای خارج از ایران این رویداد را بدون توضیح تناقضها برجسته کردهاند، برخی کاربران شبکههای اجتماعی آن را نمادی از فرصتطلبی یا فشار سیستم میبینند.
سوال کلیدی این است: محتوای این آلبوم جدید چیست؟ اگر محتوای آن به کلی بیخطر و عرفی باشد، نزد منتقدان به معنای تسلیم کامل تفسیر خواهد شد. اما اگر در لایههای زیرین، با استفاده از استعاره و ایهام، هنوز پیامهایی منتقل کند، میتوان آن را به عنوان نشانه مقاومتی هوشمندانه و درازمدت درک کرد، به ویژه آنکه در تاریخ موسیقی ایران این شیوه از اعتراض یک سنت دیرپا بوده است. چنانکه نام آلبوم مجوزدار حاجیپور خود حامل یک پیام نمادین است:
این نام [واقعی] را میتوان به عنوان فریادی خاموش علیه همان سیستم سانسوری که آلبوم از آن مجوز گرفته درک کرد. انتخاب چنین عنوانی، مخاطب را وادار به پرسش بنیادین میکند: «واقعیت چیست؟ آیا همین اثرِ بازبینیشده «واقعی» است، یا واقعیت همان حرفهای سانسورنشده پیشین است؟ این نام، در همان حال که برای نظام قابل قبول است، همچنان حامل بار اعتراضی گذشته هنرمند است و مانند آینهای تناقضهای فضای فرهنگی را به خود سیستم و جامعه نشان میدهد؛ یک شمشیر دو لبه که هم ممکن است فعالیت مجاز را توجیه کند و هم اینکه مفهوم «واقعیت رسمی» را به چالش بکشد.
خلع سلاح نمادین: استراتژی هوشمند سرکوب نرم
در هر حال، گفتوگوها بر سر این موضوع شکاف عمیق بین مهاجران/تبعیدیها/ناظران خارجی و کسانی که در داخل میمانند را آشکارتر میکند. مخالفتهای شدید (مانند اتهام «آدمفروشی») غالباً از فضای نسبتاً امن برونمرزی بیان میشود. در مقابل، حامیان داخل یا خود هنرمند، به هزینههای ملموس زیست در ایران (حبس، بیکاری، محرومیت اجتماعی) اشاره میکنند. این تقابل، یک عدم تقارن اساسی در موقعیت اخلاقی افراد برای قضاوت ایجاد میکند.
نظام با اعطای مجوز به نمادهای اعتراضی مانند حاجیپور، سه هدف استراتژیک را دنبال میکند: در وهله نخست پایگاه یکپارچه مخاطبان هنرمند را قطبی میکند. بخشی که این تصمیم را خیانت میبیند، خودبهخود از نماد پیشین فاصله میگیرند و اتحاد نمادین پیشین شکسته میشود. این کار، تهدید یک صف متحد را خنثی میسازد.
علاوه بر این صدور مجوز پیامی آشکار و پنهان دارد: این پیام آشکار که «حتی منتقدان هم در نهایت در چارچوب ما فعالیت میکنند» و این مشروعیت سیستم را تقویت میکند. پیام پنهان هم این است که نظام آنقدر مطمئن است که میتواند نمادهای اعتراض را بدون خشونت، تنها با ابزار اداری (مجوز) «مدیریت» و خلع سلاح نمادین کند.
طبعا این استراتژی از سرکوب مستقیم کارآمدتر و ماندگارتر است؛ چرا که دشمن (نماد اعتراض) را نه با حذف فیزیکی که با خنثیسازی اجتماعی و ادغام کنترلشده در سیستم، بیاثر میکند. پیروزی واقعی نظام وقتی است که مردم، خود آن نماد سابق را «سازشکار» بنامند و دیگر به او به چشم یک آلترناتیو نگاه نکنند.
مورد حاجیپور بیش از هر چیز، عدم امکان پاکماندن در فضای کاملاً قطبیشده را نشان میدهد. تحلیل این رویداد نیازمند فراتر رفتن از قضاوتهای سیاه و سفید و درک گریزگاههای محدود و انتخابهای دشوار هنرمندی است که هم میخواهد نفس بکشد، هم کار کند و شاید هنوز حرفی برای گفتن داشته باشد.
آیا این به معنای توجیه هر گونه سازش است؟ قطعاً نه. اما به معنای درک این واقعیت است که اخلاق در شرایط دیکتاتوری، اغلب به جای انتخاب بین «خیر و شر»، انتخاب بین «بد و بدتر» است. قضاوت درباره اینکه کدام انتخاب او «بدتر» است، بسته به جایگاه و ارزشهای قضاوتکننده، کاملاً متفاوت خواهد بود. این پرونده همچنان باز است و تاثیر نهایی آن بر کارنامه هنری و جایگاه اجتماعی حاجیپور، به سالهای آینده و انتخابهایش گره خورده است.













نظرها
نظری وجود ندارد.