سانسور در سینمای ایران-«جعفرخان از فرنگ برگشته»: وارونگی ارزشها و نقد دوگانه
نقد دوپهلو علی حاتمی به غربگرایی کورکورانه و سنتپرستی افراطی در فضای ایدئولوژیک دهه شصت، چنان حساسیتبرانگیز شد که فیلم را به توقیف موقت کشاند. با سکانس ماندگار مصاحبه جعفرخان و دیالوگ جاودانه «ای گله یخزده در سرما»، حاتمی در این فیلم نهتنها روشنفکران وابسته دوران پهلوی را به سخره میگیرد، بلکه پیامی همچنان تازه درباره تعادل میان دانش نوین و ریشههای اصیل ایرانی ارائه میدهد.

جعفرخان از فرنگ برگشته
فیلم کمدی-درام «جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانی و نویسندگی علی حاتمی، محصول ۱۳۶۶، اقتباسی از نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ آمده» نوشته حسن مقدم است که در اواخر دوره قاجار نوشته شده، اما داستان فیلم در اواخر دوره پهلوی روایت میشود. حاتمی در این بازآفرینی، جای شخصیتهای مثبت و منفی را تغییر داده است؛ برخلاف نمایشنامه که جعفرخان را فردی تحصیلکرده و مبادی آداب و خانوادهاش را ناآگاه و خرافاتی نشان میدهد، در فیلم، جعفرخان شخصیتی غربزده، بیعاطفه و خیالاتی است که خود را «پروفسور فضا» و ناجی بشریت میداند، در حالی که خانواده و اطرافیانش، افرادی ریشهدار و دانا هستند که تلاش میکنند او را هدایت کنند، اما ناکام میمانند. سکانس مصاحبه جعفرخان با جراید، با دیالوگ درخشان «ای گله یخزده در سرما» و اجرای حسین سرشار، از بهیادماندنیترین لحظات سینمای ایران است. بخشی از فیلم در روستای کبوترآباد اصفهان با همکاری جهاد کشاورزی ضبط شده است.
نقدی دوپهلو به غربگرایی و سنتگرایی
«جعفرخان از فرنگ برگشته» علی حاتمی با وارونهکردن نقشهای مثبت و منفی نمایشنامه اصلی، نقدی دوپهلو به غربگرایی و سنتگرایی ارائه میدهد. در نمایشنامه حسن مقدم (دوره قاجار)، جعفرخان نماد روشنگری و خانواده او نماینده عقبماندگی بودند، اما حاتمی در اقتباس خود (با انتقال داستان به اواخر دوره پهلوی)، جعفرخان را به چهرهای مسخره از غربزدگی سطحی تبدیل میکند: پروفسور ادعایی فضانوردی که در توهم «نجات بشریت» گرفتار است، در حالی که خانواده ایرانی او با خرد بومی و عاطفه انسانی، راهحلهای واقعبینانه ارائه میدهند. این وارونگی، نهتنها نقش روشنفکران غربزده، بلکه نظام آموزشی تقلیدی دوران پهلوی را نیز هدف میگیرد.

سکانس مصاحبه جعفرخان با جراید (با بازی بهیادماندنی حسین سرشار)، اوج طنز تلخ فیلم است. دیالوگهایی مانند «ای گله یخزده در سرما» یا ادعای نجات بشر با کوچ به کرات دیگر، گفتمان علمینمای توخالی روشنفکران وابسته را رسوا میکند. حاتمی در این صحنه، با ترکیب زبان شبهعلمی پوچ و حرکات اغراقشده سرشار، کاریکاتوری از «عقل بدون خرد» میسازد که در نهایت به جای حل مشکلات، به فرافکنیهای پوچگرایانه متوسل میشود. این سکانس، امروز نیز با نگاهی به پدیدههایی مانند «مهاجرت تحصیلی بیهدف» یا «شیفتگی کورکورانه به تکنولوژی»، همچنان تازه و تأملبرانگیز است.
فیلم با وجود طنز ظاهری، پیامی جدی دارد: خانواده و اطرافیان جعفرخان (حتی فرنگرفتههای عاقلتر) نماینده خرد جمعی ریشهدار ایرانی هستند که میکوشند او را از توهماتش بازدارند. انتخاب روستای کبوترآباد اصفهان به عنوان لوکیشن نیز تأکیدی بر این مفهوم است: جامعهای که با کشاورزی و کار دستجمعی (نماد تولید و خودکفایی) در مقابل هذیانهای جعفرخان میایستد. حاتمی در نهایت نشان میدهد که غربگرایی کورکورانه و سنتگرایی کورکورانه هر دو ویرانگرند، اما راه نجات در تلفیق عقلانی دانش نو و ارزشهای اصیل بومی است - پیامی که در دهه ۶۰ و حتی امروز، همچنان بحثبرانگیز است.
بازی درخشان حسین سرشار (بهویژه در صحنه مصاحبه) و نقشآفرینی بازیگرانی مثل پرویز پورحسینی و عزتالله انتظامی، از عوامل ماندگاری این فیلم هستند.
دلایل توقیف موقت فیلم
دلایل توقیف موقت فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته» (۱۳۶۶) عمدتاً به فضای سیاسی-فرهنگی دهه ۶۰ بازمیگردد: با وجود طنز ظاهری، فیلم به شکل غیرمستقیم نقدی دوگانه هم به غربزدگی روشنفکران و هم به سنتگرایی افراطی وارد میکرد که با گفتمان رسمی آن دوران (که عموماً بر تقابل سادهانگارانه «غربستیزی/سنتپرستی» تأکید داشت) همخوانی نداشت.
برخی صحنهها مانند مصاحبه هجوآمیز جعفرخان (با اشاره به «کوچ به کرات دیگر») نیز ممکن است به عنوان تمسخر آرمانهای علمی-پیشرفته نظام تعبیر شده باشد. علاوه بر این، نمایش فرنگرفتههای عاقل در کنار شخصیت اصلی مضحک، این سوءظن را ایجاد میکرد که فیلم به جای نقد کلیت غربگرایی، صرفاً به مسخرهکردن «نمونههای ناموفق» آن بسنده کرده است. با تعدیل برخی حساسیتها، فیلم نهایتاً پس از چند سال اجازه نمایش یافت.















نظرها
نظری وجود ندارد.