قصر جمیلان: از گنجینه تاریخی در آستانه نابودی تا امید به احیای فرهنگی
نادر افراسیابی ـ قصر جمیلان، بنایی با ریشههای ساسانی و لایههای تاریخی از دوران دیلمی تا قاجار، بهدلیل سالها رهاشدگی و کاربری نامناسب در معرض نابودی قرار دارد. با این حال، طرحهای اخیر مرمت و پیشنهادهایی برای تبدیل آن به پهنهای زنده و فرهنگی، امیدی تازه برای بازگرداندن این اثر به جایگاه شایستهاش در هویت تاریخی و زندگی شهری اصفهان ایجاد کرده است. اما آیا این تلاشها میتوانند قصر جمیلان را از متروکهای فراموششده به یک مرکز زنده فرهنگی تبدیل کنند؟

نمایی از قصر جمیلان در اصفهان. خبرگزاری ایمنا
قصر جمیلان در اصفهان بهعنوان نمادی از تداوم تاریخی و اسطورهای اصفهان، در خطر نابودی قرار دارد. نجات آن نیازمند عزم جدی مدیریتی، تخصیص منابع و اجرای برنامههای علمی مرمت و احیاست.
این بنای تاریخی که با نامهای دیگری مانند سرای چنبلان، سنبلستان یا چملان نیز شناخته میشود، اثریست با ریشههای ساسانی و بازسازیهایی از دوران دیلمی، سلجوقی، صفوی و قاجار که از ویژگیهای معماری برجستهای هم برخوردار است: این بنا با دو درگاه ورودی متمایز شامل سردر رفیع شمالی با اندود کاهگل و درگاه جنوب شرقی با رسمبندیها و گلاندازیهای آجری، نمای آجرکاری منظم به سبک «آبمال»، کاشیهای صابونی در بندها، ازارهها و قرنیزهای سنگی، و عناصر چوبی در ورودیها و حجرهها مشخص میشود. فضای داخلی آن شامل محوطه خاکی با چاه آب قدیمی و باغچه مرکزی است که در گذشته دو طبقه داشت: طبقه پایین برای انبار و عرضه کالا و طبقه بالا (اکنون تخریبشده) برای استراحت و امور اداری. احتمال وجود سازههای زیرزمینی مانند تونلها و چهارطاقیها نیز از ویژگیهای پنهان این بناست که نیاز به کاوش دارد. این اثر با شماره ۱۹۸۹ در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۷۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
وضعیت اسفبار قصر جمیلان: از رهاشدگی تا آسیبهای جبرانناپذیر
قصر جمیلان در اصفهان سالهاست که در شرایطی نامطلوب قرار گرفته و با چالشهای پیچیده مالکیتی و حقوقی مواجه است؛ قصر در وقف است و سند وقف آن هم موجود است، اما نبود متولی مشخص و پیگیر منجر به آن شده که قصر را به حال خود رها کنند. آنچه که اکنون از کالبد این بنای تاریخی باقی مانده، ترکیبی از لایههای تاریخی از دورههای دیلمی، سلجوقی، صفوی و قاجار است، اما به دلیل نبود برنامه مرمتی، بخشهای قدیمیتر (به ویژه دیلمی و سلجوقی) بیشترین آسیب را دیدهاند. مژگان ابراهیمی، معمار و کارشناس میراث فرهنگی در گفتوگو با «پیام ما» میگوید:
بهرهبرداری نادرست در سالهای گذشته صدمات جدی به بنا وارد کرده است. برای مدت طولانی قصر جمیلان بهعنوان کارگاه چوب و نجاری مورد استفاده قرار میگرفت. چنین کاربری نامتناسبی نهتنها شأن تاریخی بنا را نادیده گرفت، بلکه موجب شد بخشهایی از آن بهشدت آسیب ببیند.
به گفته این کارشناس در حال حاضر، قصر با سه ضرورت اساسی روبهرو است: مرمت و حفاظت فوری از خود بنا، بازگرداندن بافت پیرامونی به وضعیت اصیل، و انجام کاوشهای باستانشناسی برای کشف لایههای پنهان تاریخی زیر آن.
ابراهیمی همچنین به فرسودگی طبیعی، تخریب تدریجی بافت اطراف، و ضعف مدیریت شهری اشاره میکند که باعث مهجور ماندن و عدم دسترسی عمومی به این بنا شده است.
شتابزدگی برای تعریف یک کاربری جدید، حتی از جنس فرهنگی و اجتماعی، بدون انجام مطالعات جامع و کاوشهای باستانشناسی، خطری جدی محسوب میشود. این کاوشها تنها راه کشف «هویت پنهان» و لایههای ناشناخته بنا، از جمله سازههای زیرزمینی، تزئینات فروریخته و شواهد کاربریهای گذشته است. این اطلاعات است که به ما میگوید بنا «که» بوده و «چگونه» زیسته است؛ تنها در این صورت است که میتوان تصمیم گرفت که «چه» میتواند باشد.
افقهای امیدبخش احیای قصر جمیلان: از کارگاه متروکه به پهنه زندگی شهری
اخیراً طرحهایی برای حفاظت از قصر جمیلان آغاز شده که بر اساس گزارشهای رسانهای با پیشرفت هم روبروست. هدف اصلی این پروژهها مرمت کالبدی بنا و ساماندهی بافت پیرامونی با تأکید بر بازگرداندن هویت فرهنگی و اجتماعی منطقه است تا قصر جمیلان به جای فضای کارگاهی و تجاری صرف، به پهنه فعال شهری و مرکز رویدادهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود.
ابتدا قرار بود قصر جمیلان را به بوتیکهتل، رستوران یا مرکز گردشگری بدل کنند، اما کارشناسان به درستی یادآوری و تأکید کردند که بنا باید با کاربری فرهنگی، هنری و اجتماعی احیا شود، مثلاً به صورت میدان شهری، مرکز هنری، یا بازار فرهنگی، تا زندگی روزمره مردم به بافت تاریخی بازگردد و خاطره جمعی منطقه هم تضمین شود. ابراهیمی در ادامه گفتوگو با «پیام ما» میگوید:
ایده اصلی این است که قصر جمیلان و پیرامون آن به «پهنه زندگی» بدل شود، نه صرفاً «منطقه گردشگری». تنها در این صورت است که میتوانیم هم هویت تاریخی بنا را حفظ کنیم و هم آن را به جریان زندگی امروز بازگردانیم. البته تحقق این هدف نیازمند مطالعات جامع، امکانسنجی دقیق و تدوین یک طرح کلان برای احیای بافت پیرامون است.
شتابزدگی برای تعریف یک کاربری جدید، حتی از جنس فرهنگی و اجتماعی، بدون انجام مطالعات جامع و کاوشهای باستانشناسی، خطری جدی محسوب میشود. این کاوشها تنها راه کشف «هویت پنهان» و لایههای ناشناخته بنا، از جمله سازههای زیرزمینی، تزئینات فروریخته و شواهد کاربریهای گذشته است. این اطلاعات است که به ما میگوید بنا «که» بوده و «چگونه» زیسته است؛ تنها در این صورت است که میتوان تصمیم گرفت که «چه» میتواند باشد.
یک تغییر کاربری موفق، نه بر اساس حدس و گمان، بلکه باید پاسخی همزمان به نیازهای امروز جامعه و اصالت تاریخی اثر باشد که طبعا بدون شناخت کامل اصالت بنا، غیرممکن است. بنابراین، تعریف کاربری نهایی باید نتیجه و خروجی این فرآیند اکتشافی باشد، نه پیشفرضی که بر بنا تحمیل شود.
راهکارهای احیای قصر جمیلان: از مدیریت یکپارچه تا زیستبوم فرهنگی
پیش از هر اقدام عملی اما با توجه داشت که ابتدا باید برای مدیریت یکپارچه و تأمین مالی پایدار به عنوان دو گلوگاه اصلی اجرا راه حلی یافت. تجربه شکستهای گذشته در قصر جمیلان و سایر بناهای تاریخی نشان میدهد که نبود یک متولی واحد و مشخص، هر طرحی را محکوم به فنا میکند.
هدف نهایی، تبدیل قصر جمیلان از یک شیء موزهای محافظتشده به یک موجودیت زنده و خودجوش است. این امر تنها با تعریف یک برنامه مدون بهرهبرداری و نگهداری تحقق مییابد. این سند باید فراتر از یک طرح مرمتی، شامل سه جزء کلان باشد: اول، یک برنامه رویدادها و فعالیتها که با تقویم فرهنگی اصفهان هماهنگ شده و اطمینان میدهد که بنا پس از افتتاح، هیچگاه خالی و بلااستفاده نمیماند. دوم، آموزش و جذب جامعه محلی نه به عنوان ناظر، بلکه به عنوان مالکان اصلی جدید بنا است. آموزش راهنمایان محلی، هنرمندان و حتی نوجوانان برای روایتگری تاریخ قصر، حس تعلق و ناظرانی دائمی برای حفاظت از آن ایجاد میکند. سرانجام، ایجاد یک صندوق وقف نوین برای قصر است که درآمد حاصل از اجاره فضاها و برگزاری رویدادها به آن واریز شده و صرف هزینههای جاری، نگهداری دورهای و توسعههای آتی شود. این چرخه مالی، تضمین میکند که احیای قصر جمیلان یک پروژه مقطعی نبوده و حیاتی پایدار برای نسلهای آینده خواهد بود. در گزارشهای رسمی در رسانههای دلاخلی و پروژههای شهرداری و میراث فرهنگی اصفهان اشارهای به ایجاد صندوق وقف نوین یا سازوکار مالی مستقل نشده است. تمرکز فعلی بر تخصیص اعتبار و بودجه دولتی برای مرمت و بازسازی است و نحوه مشارکت مالی مستقل یا مردمی هنوز اعلام نشده. هیچ سند اجرایی جامعی هم که هر سه محور مدنظر (برنامه رویدادها، آموزش جامعه محلی، صندوق وقف و چرخه مالی پایدار) را تضمین کند، در دست نیست، چه بسا مسئولان حتی به آن فکر هم نکرده باشند.
نجات قصر جمیلان تنها با مرمت فیزیکی تحقق پیدا نمیکند. این نجات در گرو یک برنامه یکپارچه احیای شهری است که از تثبیت اضطراری بنا آغاز شده، با کاوش در هویت پنهان آن ادامه یابد، و در نهایت به طراحی یک زیستبوم فرهنگی پایدار بینجامد. در شرایط کنونی، با توجه به بحران عمیق معیشتی، تحریمها و بار مالی دولت، فساد سیستماتیک و ناکارآمدی مسئولان امید به چنین برنامه نجاتی عبث جلوه میکند.
منابع:
نظرها
نظری وجود ندارد.